جشنوارهی ادبی پراگ از مهمترین جشنوارههای ادبی اروپاست که نزدیک به سی سال است با حضور شاعران و نویسندگان از کشورهای مختلف برگزار میشود و زمینهی بسیار خوبی را برای گفتوگوهای ادبی میان نویسندگان و مردم و اهل فرهنگ فراهم میکند. این جشنواره امسال از روز چهارشنبه یازدهم مهر تا دوشنبه شانزدهم مهر در شهر پراگ برگزار شد و از ایران دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور و علیاصغر محمدخانی حضور داشتند. با دکتر اسماعیلپور گفتوگویی دربارهی جشنوارهی پراگ داشتهایم که در اختیار شماست:
****
شما درجشنواره نویسندگان پراگ مهمان از ایران بودید و در دوبرنامه جشنواره شرکت کردید. یکی در نشستی اختصاصی با پرسشگری خانم آزاده لنکرانی در حضور نویسندگان و شاعران جشنواره بود که بیشتر در باب اسطوره و شعر بود و یکی در میزگردی که با مدیریت مایکل مارچ وبا حضور جیدی ماجیا شاعر چینی و کلتوس نلسون شاعر سوئدی بحث و گفتوگو داشتید، چه مباحثی در این دو برنامه مطرح شد؟
بله بنده به دعوت مایکل مارچ شاعر آمریکایی الاصل چک در بیست و هشتمین فستیوال نویسندگان پراگ حضور پیدا کردم. ایشان قبلاً کتاب انگلیسی مرا درباره عرفان مانوی و ترجمهی برخی از مقالات و اشعار مرا خوانده بودند و راغب شدند که در این فستیوال مهم ادبی جهان سخنرانی کنم. در روز دوم جشنواره در تالار باشکوه مجلس سنای چک در برنامهای اختصاصی یک ساعته دربارهی پیوند اسطوره و شعر حرف زدم و نیز درباره ادبیات فاخر ایرانی و علت ماندگاری و جهانی شدن آن بحث کردم که خیلی مورد توجه حضار قرار گرفت. مخصوصاً اینکه موضوع اصلی شعر و هنر سه واژهی کلیدی زندگی، عشق و مرگ است و نویسندگان و شاعران در طول قرنها در باره این سه بنمایهی کلیدی انسان شاهکارهایی آفریدند. تکیه به رباعیات خیام و اشعار کوتاه هایکووار که با کلامی موجز موضوع زندگی و مرگ و کوتاه بودن و گذرایی عمر انسان را مطرح کردهاند برای حضار تازگی داشت. پرسش اصلی دیگر این بود که چرا شعر کهن فارسی این قدر ماندگار و جهانی شده. در پاسخ همین قدر کافی است که بگوییم شعر فارسی با عرفان عمیقی آمیخته شده که به حیات معنوی انسان تاکید دارد و از لحاظ فرم نیز با موسیقی و نقاشی درآمیخته و عجین شده است و این امر به دلیل منع موسیقی و نقاشی در بعضی ادوار بوده که شعر فارسی گاه به موسیقی تبدیل شده و با تصویرپردازیهای شگرف کار نقاشی را نیز انجام میداده است.
موضوع محوری امسال جشنوارهی مسالهی شر و گناه و ادبیات بود. به نظر شما مباحثی که شاعران و نویسندگان در جشنواره مطرح کردند چه مقدار توانست نسبت این مفاهیم را با یکدیگر روشن سازد؟
بله در میزگرد سه ساعتهای که درباره موضوع شر و ادبیات برگزار شد، بنده سعی کردم که مضمون خیر و شر در فرهنگ باستانی ایران از جمله در اساطیر زرتشتی و مانوی را مطرح کنم که در فرهنگ ایرانی بسیار مهم بوده. بویژه که مطابق اسطورههای ایرانی ما در دوران سه هزارهی آمیختگی خیر و شر یا به تعبیر مانوی در آمیختگی نور و ظلمت به سر میبریم. ولی اینکه ادبیات چه نقشی میتواند در دوران سلطهی شر در جهان داشته باشد، موضوع با اهمیتی است. درست است که ادبیات مستقیماً در مبارزه یا براندازی شر در جهان معاصر نقش داشته باشد خود امر قابل ملاحظهای است، ولی ادبیات با ترویج معنویت و با رسوا کردن مظاهر شر در جهان امروز و جنبهی انتقادی آن بویژه بواسطهی ادبیات داستانی میتواند گامهای استوار در دور کردن شر از زندگی داشته باشد. موضوع مهمی که در ادبیات جهان امروز مطرح است به چالش کشیدن حضور شر در زندگی انسان است و اینکه انسان معاصر با رویکرد مادیگرایانهاش به نوعی کوری ذهنی دچار شده. و این مضمون جهانی را در شاهکار ساراماگو آشکارا میتوان دید. بدیهی است که شعر و داستان از چنان قدرتی برخوردار نیستند که با شر قدرت مدار مستقیماً مبارزه کنند و آن را برافکنند اما از چنان قدرت معنوی برخوردارند که ذهنیت انسان را در بعدی جهانی تغییر دهند و نافذ و تاثیرگذار باشند. این بهویژه در هنر سینما که شاهکارهای ادبی را به تصویر میکشند تاثیرش آشکارتر میشود.
شما به تازگی مقالهای در این باره که شعر مایکل مارچ در چه جایگاهی قرار دارد و چه مسائلی را بیشتر در شعرهایش مطرح میکند نوشتید. آیا او مضمون فلسفی، اجتماعی یا معنای خاصی دنبال نمیکند؟
بله مقالهای با عنوان مایکل مارچ آفرینندهی سرزمین سترونی نو با برگزیده اشعارش در فصلنامهی ادبی کاغذ رنگی چاپ شده که در آن به جهان شعر این شاعر پرداختم و اینکه ویژگی شعر او به گونهای است که او سرزمین سترون یا سرزمین بیحاصل تی. اس. الیوت را به گونهای دیگر در زمانهی ما روایت میکند. به گمان من، مایکل مارچ مضمونی فلسفی و در عین حال اجتماعی را در اشعار خود دنبال میکند. اشعار او بیانگر درد عمیق انسانی است. البته خودش میگوید که او بیشتر تحت تأثیر ازرا پاوند است تا الیوت. به هر حال او نیز مانند هر دو شاعر آمریکایی مهاجر به اروپا بوده است و شرایطی همسان با زندگی آن دو داشته و جا دارد که برگزیده آثارش به فارسی برگردانده شود.
از نظر شما این جشنواره چه ویژگیهایی از نظر سابقه، شیوهی برگزاری، سطح مهمانان و برنامههای جنبی داشت. نمونهای از این نوع جشنوارهها را تاکنون در ایران یا در کشورهای دیگر دیدهاید؟
این فستیوال بیست و هشت سال متوالی است که در اروپا ابتدا در فرانسه و انگلستان و بیست سال اخیر به طور منظم در شهر زیبای پراگ برگزار میشود. تا کنون بزرگانی ادبیات و شعر جهان مانند مارگارت اتوود، وله شوئینکا، سوزان سانتاگ و چهرههای برجستهی شعر و ادبیات داستانی به این فستیوال دعوت شدند. امسال هم نویسنده برجستهای از آمریکا مانند مارک اسلوکا، ارواین ولش نویسنده معروف انگلیسی و نویسنده رمان مشهور رگ زنی، کیران دسای رمان نویس هندی ساکن آمریکا، ایوا پکارکوا و آنا آمرال شاعر پرتغالی و جیدی ماجیا شاعر معروف چین و نویسندگان برجسته دیگری از چک، سوئد و دیگر کشورها حضور داشتندحتی نماینده انجمن قلم مراکش و فلسطین و یک ناشر هندی هم شرکت داشتند. در سالهای گذشته محمود دولت آبادی دعوت شده بود و بنده دومین ایرانی هستم که در این رویداد ادبی سخنرانی کردم. شیوه برگزاری بسیار منظم و در یکی از بهترین تالارهای شهر یعنی تالار مجلس سنای جمهوری چک برگزار شد و حمایت وزارت فرهنگ و هنر و انجمنهای ادبی ارزشمند بود. برنامههای جنبی موسیقی و نمایش بسیار تأثیر گذار بود. نمونه این جشنواره را البته بنده در جشنوارههای چینی دیده بودم ولی در ایران با این وسعت و اهمیت که چهرههای برجسته جهانی در آن شرکت داشته باشند ندیدم. حمایت بعضی از رایزنیهای سفارت سوئد و پرتغال با حضور سفیران و دعوت به ضیافت با شرکت همهی نویسندگان جشنواره مثال زدنی است.
چه پیشنهادهایی برای تداوم فعالیتهای فرهنگی و علمی میان ایران و چک دارید و برای معرفی ادبیات معاصر ایران در چک چه برنامههایی را توصیه میکنید؟
از موهبتهای این سفر فرهنگی این بود که آقای محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب در جشنواره حضور پیدا کرد و برای تداوم فعالیتهای فرهنگی و ادبی ایران و جمهوری چک قدمهای ارزشمندی برداشت. از جمله دیدار ما با مایکل مارچ رییس فستیوال در دفتر کار ایشان برای معرفی ادبیات معاصر ایران و دعوت از ایشان به ایران و ادامه همکاریها در خور توجه است. دیدار ما از دانشگاه چارلز و ملاقات با زوزانا کریهوا و دو تن دیگر از استادان باعث شد که برنامه پیشنهادی شهر کتاب برای ترجمه و معرفی و نیز دعوت از نویسندگان چک به ایران و همین طور دعوت نویسندگان ایرانی به این فستیوال در سالهای آینده و تحقق یافتن پلی ادبی ایران و چک در آیندهای نزدیک عملی شود.
پیشنهاد بنده این است که نویسندگان ایرانی در وهلهی اول خودشان باید معرف خودشان در سطح بین المللی باشند نه اینکه منتظر باشند از اقصی نقاط دنیا به سراغشان بیایند. البته اگر این امر محقق شود بسیار خوب است ولی ترجمه بخشی از آثارشان به یک زبان بین المللی با کمک خودشان اهمیت دارد و حضور در مجامع و جشنوارهها و همایشهای بینالمللی ادبی و هنری و سخنرانی در آن مجامع است که ادبیات معاصر ما به جهانیان معرفی خواهد شد.