مصاحبۀ جان دوست، رماننویس و شاعر سوری، به نمایندگی از مجلۀ الجدید (2 فوریه 2020، لندن) با عظیم طهماسبی. بخشی از این مصاحبه که در اصل به زبان عربی انجام و چاپ شد در روزنامۀ العرب (مارس 2020 چاپ لندن) تجدید چاپ شد. این گفتگو توجه برخی نامداران ادبیات و نقد جهان عرب را برانگیخت از جمله: خانم حنان شیخ، نویسندۀ لبنانی مقیم انگلستان، خانم دکتر رزان ابراهیم، از منتقدان در نقد ادبی جدید و رمان در اردن، رشید عنانی، استاد سابق دانشگاه اکستر انگلستان و مسئول بخش کتابهای ادبیات عربی انتشارات ادینبرو، ماری تریز عبدالمسیح، استاد مطالعات فرهنگی و ادبیات انگلیسی دانشگاههای کویت و قطر، شکری مبخوت، منتقد تونسی و رئیس دانشگاه منوبه تونس و برندۀ جایزۀ جهانی بوکر عربی در 2015.
عظیم طهماسبی، مترجم معاصر ایرانی است که در ترجمۀ رمانهای عربی به زبان فارسی تخصص دارد. او دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات عربی از دانشگاه اصفهان در سال 1394 است. در حال حاضر به عنوان پژوهشگر و عضو هیئت علمیِ در بنیاد دائره المعارف اسلامی مشغول به کار است و به عنوان پژوهشگر و منتقد در زمینه رمان معاصر عربی نیز به فعالیت می پردازد. او در نشستها و کنفرانسهای داخلی بسیاری برای نقد و بررسی رمانهای عربی ترجمه شده به زبان فارسی مشارکت داشته است. دکتر طهماسبی رمانهای ساقه بامبو (ساق البامبو) اثر سعود السنعوسی، دنیا زاد نوشته می تلمسانی، درویش عاشق (شوق الدرویش) از حمور زیاده را به فارسی برگردانده است. هم چنین نمایشنامه سرنوشت سوسک (مصیر صرصار) اثر توفیق الحکیم و جلد نخست کتاب رمان عربی، درآمدی تحلیلی- انتقادی (الروايه العربيه: ببليوجرافيا ومدخل نقدي 1865-1995م) از حمدی سکوت و کتاب آخرین مصاحبه ادوارد سعید را به فارسی ترجمه کرده است. با توجه به اهمیت کاری که دکتر طهماسبی، به همراه تعدادی از مترجمان ایرانی، در راستای ایجاد پلهای ارتباطی دانش میان فرهنگهای عرب و ایرانی انجام داده است و نظر به شرایط سیاسی طوفانی و روابط آشفتۀ کنونی [بین برخی از کشورهای منطقه] بهتر دیدم که در خصوص برخی از موضوعات مهم و مطرحِ عرصه دانش و سیاست با وی گفتگویی داشته باشیم.
الجدید: شما رمانهای ساق بامبو (ساق البامبو) نوشته رماننویس کویتی سعود السنعوسی و همچنین رمان دنیازاد از خانم می تلمسانی نویسنده مصری- کانادایی و ... را به فارسی ترجمهکردهاید، سوال من این است: شما چه ملاکهایی برای انتخاب یک رمان و ترجمه آن در نظر میگیرید؟ آیا جوایز، شهرت رمان یا انتخاب منتقدان و ... ملاک و معیار شماست؟
عظيم طهماسبی: علاوه بر رمانهایی که شما به آن اشاره کردید، من چند اثر دیگر نیز به فارسی ترجمه کردهام، مانند: نمایشنامۀ سرنوشت سوسک اثر توفیق الحکیم، آخرین مصاحبۀ ادوارد سعید 2002، جلد اول کتاب رمان عربی، درآمدی تحلیلی- انتقادی (الرواية العربية: ببليوجرافيا ومدخل نقدي 1865-1995م) از حمدی سکوت و رمان درویش عاشق (شوق الدرویش) نوشته حمور زیاده. جدیدترین کار من که طی چند روز آینده روانه بازار خواهد شد رمان شما (جان دوست)، سه گام تا رهایی (ثلاثة خطوات إلى المشنقة) است [این اثر هم اکنون چاپ شده است]. در خصوص ملاک انتخاب رمان باید بگویم شهرت رمان، انتخاب منتقدان و جوایز دریافتی در گزینش رمان برای من بیتأثیر نیستند اما خودم را فقط به این ملاکها محدود نمیکنم. من نمایشنامۀ سرنوشت سوسک را بدون توجه به شهرت نویسندۀ آن انتخاب کردم و دلیل انتخاب نیز فقط این بود که پس از مطالعه نمایشنامه آن را پسندیدم سپس تصمیم به ترجمه آن گرفتم. میخواهم بگویم من رمان یا اثری که دوست نداشته باشم ترجمه نمیکنم و برایم فرقی ندارد که رمان جایزه گرفته است یا نه. مهمترین ملاکم این است که رمان از لحاظ زیباییشناسی سبک و شگردهای روایی قوی باشد و نظرم را هم جلب کند. از سوی دیگر، با توجه به محدودیت زمان و شمار زیاد رمانهای عربی که هر سال نوشته میشوند ترجیح میدهم رمانهای مشخصی برای مطالعه انتخاب کنم به ویژه رمانهایی که نظر منتقدان را به خوبی جلب کرده است و این امر در ترجمه بسیار به من کمک میکند.
[ارتباط] بین دو فرهنگ
الجدید: ارتباط بین ادبیات فارسی و ادبیات عربی را چگونه توصیف میکنید؟ چه اشتراکاتی میان این دو هست؟ ساز و کارهای افزایش و بهتر شدن این رابطه در چه چیزی میبینید؟
عظیم طهماسبی: برای پاسخ دقیق به این سوال نیاز به وقت و مجال بیشتری است، به طور خلاصه میتوانم بگویم رابطۀ میان ادبیات فارسی و عربی به زمان پیش از اسلام میرسد و همینطور که میدانیم در زمان پیامبر اکرم (ص)، نضر بن حارث داستانها و افسانههای رستم و اسفندیار را برای دور کردن مردم از قرآن میخواند که در قرآن به این موضوع نیز اشاره شده است.
فارغ از اشارۀ به این داستانها و روایتها در بافت قرآن، این موضوع بیانگر ارتباط میان ادبیات و فرهنگ فارسی و عربی هستند. همچنین وجود واژههای فارسی در قرآن و شعر جاهلی، پیوند فرهنگی و ادبی میان دو فرهنگ عربی و فارسی در عصر جاهلی را به خوبی نشان میدهد. پس از ورود اسلام به ایران و نفوذ زبان عربی به مناطق دور از شبه جزیره عربستان، نویسندگان، مفسران و دانشمندان ایرانی به استفاده زبان عربی رویآوردند و آثاری ماندگار به فرهنگ اسلامی عرضه کردند. در عصر عباسی بسیاری از آثار ادبی مانند کلیله و دمنه از زبان پهلوی به عربی ترجمه شد. همچنین میدانیم که چگونه داستانهای هزار و یک شب از ایران به عراق و شام منتقل شد.
علاوه بر این تعاملات فرهنگی، شاعران و نویسندگانی که ریشۀ ایرانی داشتند اشعار و نوشته های معروفی را به زبان فارسی نوشتند و در طی چند قرن در غنای ادبیات عرب نقش بهسزایی ایفا کردند. افراد دیگری نیز مانند سیبویه در تنظیم قواعد عربی و برخی دیگر در شرح متون ادبی و شعری و غیره خدمات ارزنده ای ارائه نمودند.
پس از سقوط خلافت عباسی و سیطره مغولها، زبان فارسی در مناطقی از آناتولی، آسیای مرکزی، سرزمین ماوراء النهر، هند و چین به طور چشمگیری انتشار یافت. براساس نوشته ابن بطوطه در کتاب سفرنامۀ خود، مطربان در چین ابیاتی از اشعار سعدی شیرازی را میخوانند. همچنین در طول قرنها ادبیات فارسی از زبان و ادبیات عربی بسیار بهره گرفته، بیشتر شاعران ایرانی به زبان عربی مسلط و با اشعار شاعران عرب آشنایی داشتند و از آنها بهرۀ بسیار گرفتند. گفته شده که محبوبترین کتاب نزد مولانا جلال الدین بلخی دیوان متنبی بود حتی پس از آنکه شمس تبریزی، او را از خواندن کتابها بر حذر داشت، مولانا توانست از کتابها دل بکند اما هر از گاهی اشعار متنبی را میخواند.
بهتر است که بر عصر کنونی تمرکز کنم. پس از گسترش استعمار در منطقۀ ما در قرن نوزده و نیمه نخست قرن بیست، روابط موجود میان کشورها در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر شد و روز به روز از توجه نویسندگان ما به فرهنگ همسایگان خود کاسته شد.
پس از گذشت یک قرن یا بیشتر، فرهنگ اروپا، جایگاهی اساسی و محوری در ذهن اکثر روشنفکران منطقه ما اشغال کرد و این گستره فرهنگی -فارغ از تاثیرات منفی و مثبت آن- با تجربه استعمار همزمان گردید و این عوامل خود پس زمینه فکری ما را تحت تأثیر قرار داد.
با وجود اینکه این امر تا حدی تاثیرات مثبتی داشت اما در نهایت منجر به سلطه غرب و در نتیجه دوری ما ملل منطقه از همدیگر شد، به طوری که بسیاری از روشنفکران ما کاملا چشمانشان را به غرب دوختند. الان قصدم این نیست که کسی را نکوهش کنم زیرا این شرایط زاده و محصول روزگار خود بوده است.
اما در دوره کنونی، هنوز ذهن بسیاری از ما تحت تأثیر دوره استعمار و افکار کلیشهای است که توسط شرق شناسی ایجاد و با سایر ساختارها و ایدئولوژیهای ملیگرایی تقویت گردید، افکاری که هنوز از آنها رهایی نیافتهایم. متاسفانه باید بگویم که بسیاری از روشنفکران عرب در لاک خویش فرو رفتهاند و من در آنها علاقهای به ارتباط با فرهنگ همسایگانشان، از جمله فرهنگ ایران، نمیبینم. گاهی برخی از روشنفکران عرب نیز همسو با مواضع سیاستمدارن خود میشوند چه بسا به این دلایل، به اقدامات فرهنگی ما، مانند ترجمه و تحقیقات علمی که در جهت ارتباط میان این ملتهاست اهتمام چندانی نشان نمیدهند.
گام نخست در ساختن پل دانش این است که نویسندگان ما ذهن خود را از اندیشههای کلیشهای آزاد نمایند و افراد دیگر را چه عرب یا ایرانی یا ترک را هم پذیرا باشند. شایسته نیست نویسندگان [و نیز خوانندگان آثار ادبی] فقط به دنبال آثار بزرگ ادبی نویسندگان اروپایی و آمریکایی باشند؛ بلکه باید دانست که در سرزمینهای ما نیز نویسندگان و شاعران بزرگی هستند که ارزش آنها کم از همکاران خود در امریکای جنوبی، اروپا و آمریکا شمالی نیست.
از سوی دیگر باید مترجمانی که از زبان عربی به زبان فارسی و بالعکس ترجمه میکنند بهترین آثار را انتخاب و به بهترین صورت ترجمه نمایند تا توجه خوانندگان به آثار ادبی هر دو زبان جلب شود. در عصر ارتباطات و گسترش شبکههای اجتماعی میتوانیم چالشهای گذشته را پشت سر بگذاریم و به دنبال تحکیم روابط ادبی میان خود باشیم.
امید به آینده
الجدید: استقبال خوانندگان ایرانی به طور کلی از رمانهای ترجمهشده و به طور خاص از رمانهای عربی چگونه است؟
عظیم طهماسبی: تا آنجا که من اطلاع دارم، سلیقه خوانندگان ایرانی با سلیقه خوانندگان عرب تفاوتی ندارد، همچنان رمانهای کلاسیک نویسندگان بزرگ روسیه، فرانسه، انگلیس و غیره در صدر علاقه خوانندگان ایرانی قرار دارد. در دهههای پیشین ما شاهد توجه ویژۀ خوانندگان به رمانهای کشورهای امریکای لاتین بودیم. اما در ده سال گذشته توجه خاصی به رمانهای ژاپنی و نویسندگان خاور دور میشود، همچنین استقبال گستردهای از رمانهای ترکیهای بهویژه آثار اورهان پاموک و الیف شافاک شده است. به طور مثال، تیراژ رمان ملت عشق (چهل قانون عشق) نوشته الیف شافاک در ایران به صد هزار نسخه رسیده است و ترجمه معروف این رمان - از میان ترجمهها متعدد آن - به چاپ شصتام یا بیشتر رسیده است.
حتی رمانهای کردی نیز بیش از رمانهای عربی در حال جذب خوانندگان ایرانی هستند. میدانم که برخی از رمانهای کردی بختیار علی بیش از پانزده بار تجدید چاپ شدهاند.
اما در خصوص رمانهای عربی، من هنوز استقبال گستردهای از آنها ندیدهام و نشنیده ام تاکنون رمان عربی از نجیب محفوظ یا دیگر رماننویسان عرب به چاپ پنجم یا بیشتر رسیده باشد. موضوعی که برایم جالب توجه است اینکه بر خلاف گذشته ناشرانی هستند که به گرمی از چاپ رمانهای ترجمهشده از زبان عربی استقبال میکنند، انتظارم این است که در سالهای آینده رمان عربی بتواند جایگاه شایسته خود را در ایران بیابد. با وجود این، در مقایسه با دهههای پیشین تعداد رمانهای عربیای که به زبان فارسی ترجمه شدهاند به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
بله و خیر
الجدید: به نظر شما آنچه که توسط سیاست خراب شده است، ادبیات قادر به اصلاح آن است؟ آیا میتوان با ایجاد فضای ادبی مناسب و مشترک، تنش موجود میان ایران و بسیاری از کشورهای عربی را کاهش داد؟
عظیم طهماسبی: در واقع، ادبیات، به ویژه رمان میتواند افق دید افراد را گستردهتر کند و آنها را برای پذیرش دیگری و تمایل بیشتر برای همزیستی با افراد متفاوت آمادهتر سازد. چنانچه بتوانیم رسالت و وظیفهای امکان اثبات برای ادبیات داستانی عصر قائل شویم، من آن را آگاهیبخشی و تعمیق دانش خواننده میدانم بطوری که خواننده بتواند خویشتن خود را از طریق شخصیت های رمانها بازشناسد و همچنین رمان بتواند خواننده را با تواناییهای درونی خودش آشنا سازد و در عین حال خواننده را وادارد تا با طرح سؤالاتی افکار خود را رشد دهد و به او در ارتقاء احساسات و عواطفش کمک کند.
ادبیات دارای نقش بزرگی است اما متاسفانه تاثیر ادبیات معمولاً از محدوده خوانندگان فراتر نمیرود از اینرو در مییابیم که تاثیر ادبیات در مقایسه با دامنۀ تأثیر سیاست بسیار اندک اما عمیق و پایدارست.
با مراجعه به تاریخ، با شاهکارهایی ادبی در قرن گذشته روبهرو میشویم که بارها و در میلیونها نسخه چاپ و منتشر شدهاند اما نتوانستند مانع از وقوع فجایع و جنگها شوند. با وجود این قضاوت نخست، تاثیر شاهکارهای ادبی بر زندگی میلیونها نفر را نفی نمیکند، چه بسیار رمانهایی که خواننده را به بازنگری در رفتارش ترغیب میکنند یا نحوۀ نگاهش را به زندگی و خودش تغییر میدهند و به او اندیشه و احساس جدیدی الهام میکند.
بنابراین رسالت ادبیات یا بیان تاثیر ادبیات بر خواننده موضوع قابل انکاری نیست، اما آیا آنچه را که توسط سیاست خراب شده ادبیات قادر به جبران آن هست؟ بر اساس آنچه من در واقععیت میبینم متاسفانه امکانپذیر نیست. در این زمینه این سوال به ذهنم متبادر میشود: آیا آنچه را که سیاستمداران خراب کردهاند ادبیات قادر به اصلاح آن است؟ پاسخم چیزی میان بله و خیر است، یا به قول فلسطینیان : نه بله«لعم».
نویسنده متعهد براساس کیفیت نوشتههایش به اصلاح خویش میپردازد، روش نوشتن خود را ترویج میکند و دغدغۀ ژرفنگری مسائل را دارد، به دنبال روشنسازی مسائلی است که دغدغه اوست و از طریق این سفر، سفر از خویشتن به خویش، از خویش به محیط و بالعکس و سفر از نوشتههایش به واقعیت و از واقعیت به کیفیت نوشته یا داستان/ رمان به آن میپردازد. چنین سفری رهاوردش حقایق مهم - هر چند غیر ثابت - است و خواننده او را در این مسیر همراهی میکند و آنچه را که پیشتر به دست نیاورده بود، کسب میکند و این نقش بزرگی است که به برکت رمان/داستاننویسی حاصل میشود که خود بخوبی معنای هنر داستان را درک کرده و در ارتقاء فرهنگ خواننده و آگاهیبخشی او سهیم شده است. همانطور که پیشتر اشاره کردم، دایره این تأثیر محدود به خوانندگان واقعی است و همچنین به میزان محبوبیت کتاب و تعداد نسخه های چاپ شده بستگی دارد.
اما سیاست قواعد خاص خودش را دارد، کمتر یک سیاستمدار روشنفکر را میتوان یافت که نگاهش به مسائل به روش فرد روشنفکر آزادی، که مغلوب قدرت سیاسی نمیشود، باشد. تاثیر ادبیات بر جان خوانندگان، عمیق - هر چند آرام و تدریجی - است و ادبیات فارغ از نتایج آن، برای انتشار ارزشهای نیک و ایجاد ارتباط فرهنگی میان کشورها و ملتهای گوناگون یک ضرورت است.
من نظرات برخی از خوانندگان ایرانی راجع به رمان های عربی ترجمه شده به فارسی را دیدهام و متوجه شدهام که این خوانندگان تحت تاثیر این رمانها قرار گرفتهاند و نسبت به فرهنگ عربی گشادگی داشتهاند. این امر پیش از هر چیزی بیانگر اهمیت نقش ترجمه و ضرورت ارتباط فرهنگی بین ایران و کشورهای عربی برای کاهش تنشهایی است که ارتباطی با مردمان این کشورها ندارد.
سلیقه مترجم
الجدید: آیا ترجمه از زبان عربی به زبان فارسی پیرو الگوی خاصی است؟ مثلاً حمایت دولتی از آن میشود؟ یا بر اساس انتخاب و سلیقه مترجم است؟
عظیم طهماسبی: تا آنجا که من اطلاع دارم، ترجمه از عربی به فارسی - به ویژه ترجمه آثار ادبی- براساس انتخاب و سلیقه مترجم انجام میگیرد. کیفیت ترجمه به عوامل متعددی بستگی دارد، مانند: میزان آشنایی مترجم به متن در زبان مادری خود، قدرت انتقال متن به شیوهای ادبی و زیبا همچون متن اصلی.
شاید دولت از برخی کتابهایی که مورد علاقهاش است، حمایت کند. مانند دایره المعارف یهود نوشته عبدالوهاب مسیری که ده بیست سال پیش توسط یکی از سازمانهای دولتی ترجمه و منتشر گردید. اما معمولاً از رمانهای عربی حمایت دولتی نمیشود و مترجمان برای انتشار اثر خود با مشکلات بسیاری از جمله سانسور مواجه هستند، به ویژه هنگامی که از انتشار بخشی از متن رمان به بهانههای واهی مانند ترویج اباحیگری و مانند آن جلوگیری میشود.
در طی سالیانی که به عنوان مترجم ادبی فعالیت میکنم، بارها شاهد بودهام که ادارۀ کتاب اصرار دارد حتی لغات خاصی مانند بوسه یا پستان از متن حذف شود.
عربی به فارسی
الجدید: اگر جنبش ترجمه از عربی به فارسی را با جنبش ترجمه از فارسی به عربی را مقایسه کنیم، کفه ترازو به کدام طرف مایل است؟ و به نظر شما چرا اینگونه است؟
عظیم طهماسبی: به نظرم ترجمه از عربی به فارسی پر فروغتر و بیشتر است. ما به عنوان مترجم تلاش بسیاری برای ارائه رمانهای عربی به خوانندگان ایرانی مبذول میکنیم. در حال حاضر میان مترجمان نوعی رقابت برای ترجمه رمانهای عربیای که موفق به دریافت جایزه شدهاند، وجود دارد البته بخش منفی این موضوع نیز بر کسی پوشیده نیست.
در سایه رقابت [ بهویژه هنگامی که مترجمان تازهکار بیمحابا به سراغ کارهای مهم یا بهعبارت دیگر لقمههای درشتتر از دهانشان میروند و ناشران هم که معمولاً خیلی وقتها به این مسائل توجهی ندارند] کیفیت ترجمه نیز پایین میآید و همین امر بیزاری خواننده از این دست ترجمه های نامرغوب را به دنبال دارد. اما بخش مثبت این موضوع آشنایی خوانندگان با مترجمان چیرهدست و کارآزموده است و به ترجمه این افراد اعتماد میکنند. به طور کلی میتوان گفت فرآیند ترجمه رمان از عربی به فارسی در اوج خود قرار دارد.
هیچ توجهای از جانب عربها به فعالیتهای ما نمیشود.
الجدید: آیا از سوی مراکز فرهنگی عربی به فعالیت شما به عنوان مترجم توجه میشود؟ آیا در کنفرانسهای ترجمه که در کشورهای عربی برگزار میشود، شرکت میکنید؟
عظیم طهماسبی: تاکنون من اهتمامی از سوی مراکز فرهنگی عربی در خصوص تلاشی که برای ارائه رمانهای عربی به خوانندگان و ناقدان ایرانی میکنیم، شاهد نبودهام و هیچ توجهی نیز نسبت به آثار ادبی و انتقادی که به فارسی برگرداندهایم را دریافت نکردهایم. این موضوع را میتوان به فعالیت سایر همکاران ایرانی خود نیز تعمیم دهم.
من تاکنون در کنفرانسهای ترجمه شرکت نکردهام و این موضوع خیلی برای مهم نیست؛ اگر ما در یک کشور اروپایی، ژاپن یا چین بودیم، برادران عرب ما به فعالیتهایمان علاقه نشان میدادند و چه بسا کارهای ما را دنبال میکردند اما موضوعی که برای من اهمیت دارد این است که من به ادبیات معاصر عربی علاقه دارم و به دنبال این هستم که تلاش بیشتری کنم تا آن را به خوانندگان کشورم ارائه دهم.
انقلاب رمان عربی
الجدید: به نظر شما آینده جنبش ترجمه از عربی به فارسی در پرتو درگیریهای منطقه چگونه خواهد بود؟
عظیم طهماسبی: همانطور که پیشتر اشاره کردم، ترجمه از عربی به فارسی به طور ملموسی رو به افزایش است و الان در اوج خود قرار دارد، من بشخصه به این درگیریهای سیاسی به طور مستقیم توجهی ندارم اما اعتراف میکنم که گاهی به دنبال آثاری هستم که عوامل پنهان این درگیرها را آشکار کند. مایۀ خرسندی است که بگویم اکنون شاهد یک درخشش و شکوفایی در رمان عربی هستم و خوشبین هستم که رمان عربی جایگاه مناسب خود را در ایران و سایر کشورها پیدا کند و احساس می کنم انقلابی در رمان در کشورهای مختلف عربی پدید آمده است.