دکتر فرح نیازکار، شارح غزلیات سعدی، یکی از استادانی است که در همایش «سعدی و یونس امره» در تهران و آنکارا سخن گفت که سخنرانی ایشان تاثیر فراوانی در مخاطبان ایرانی و ترک گذاشت. با او دربارهی تاثیر همایشهای تطبیقی در معرفی عمیقتر ادبیات فارسی و ادبیات دیگر کشورها گفتگویی کردهایم که از نظرتان میگذرد:
شما در همایش سعدی و یونس امره در تهران و آنکارا حضور و سخنرانی داشتید، برگزاری این گونه همایشهای تطبیقی چه تاثیری در معرفی و نزدیکی ادبیات کشورها دارد؟
فردیناند برونتیه فرانسوی میگوید: «ما هرگز خودمان را نخواهیم شناخت اگرفقط خودمان را بشناسیم». این سخن، اساسیترین مبحث درتعاملات بین فرهنگی است.
برگزاری همایشهایی از قبیل همایش ادبیات تطبیقی که در آن به بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف درگذشته وحال پرداخته میشود و میزان تاثیرگذاری وتاثیر پذیری شاعران و نویسندگان را درعرصههای ادبی و جریانهای فکری مورد ارزیابی قرار میدهد، گامی است فراخ در عرصه شناخت توانمندیها، داشتهها وباورهایمان که قابلیت عرضه جهانی دارند.
این تعاملات باعث وسعت دید وسعه صدر میشود وازتعصبات قومی میکاهد وچون ازمرزها میگذرد براشتراکات فرهنگی وانسانی تاکید میکند و از سویی دیگر موجب شناخت بیشتر ملتها میشود وبه تفاهم وصلح منجر میگردد. همایش سعدی و یونس امره نیز از این امر مستثنی نبود.
برای شرکت در همایش سعدی و یونس امره و دیگر برنامههای علمی و فرهنگی، شما یک هفته در شهرهای آنکارا، قونیه و استانبول حضور داشتهاید، فضای فرهنگی و علمی ترکیه را چگونه ارزیابی میکنید و تا چه حد مخاطبان با ادبیات فارسی آشنایی داشتند یا به آن علاقهمند بودند؟
البته دلباختگان به فرهنگ و ادب ایران و زبان فارسی در میان اقشار آکادمیک و عمومی جامعه وجود داشت که این امر منجر به وجد و خرسندی بسیار است به ویژه عشقی که خالصانه به مولانای بزرگ میورزند، اما فکر میکنم در این سرزمین ظرفیتهایی بیشتری وجود دارد برای آموختن زبان و ادب فارسی که ما با توانمندیهای خود میتوانیم این ظرفیت بالقوه را به داشتههای بالفعل تبدیل کنیم.
برای معرفی بیشتر ادبیات و فرهنگ فارسی در ترکیه، چه پیشنهادهایی دارید و به نظر شما برگزاری چه برنامههایی برای شناخت بیشتر ادبیات معاصر ترکیه در ایران ضرورت دارد؟
* تاسیس رشتههایی که به مطالعات بین فرهنگی گرایش دارد وزمینه مناسبی است برای ایجاد، توسعه وگسترش روابط بین فرهنگی ایران و ترکیه؛ رشتههایی چون سعدیشناسی، حافظشناسی، مولاناشناسی و...
* ایجادارتباط بین رشتههای مختلف علوم انسانی مشترک که منجر به پیشرفت وتوسعه پایدار این علوم شده وعلوم انسانی را ازانزوا خارج میسازد.
*ترجمه آثار ارزشمند هر دو کشور به زبان یکدیگر در عرصه ادب کلاسیک و معاصر.
*گسترش صنعت چاپ ودسترسی راحت وارزان به کتاب وتبادل آن دربین دو ملت.
*برگزاری کارگاههای مختلف ادبی در ایران و ترکیه با حضور متخصصان امر و آشنایی بیشتر شاعران و نویسندگان معاصر هر دو سرزمین با یکدیگر.
مولانا چه نقشی را میتواند در نزدیکی مردم و فرهنگ ایران و ترکیه ایفا کند. چه برنامههایی برای این نزدیکی مناسبت دارد؟
با توجه به جایگاه ارزشمندی که مولانا جلال الدین رومی در جامعه علمی، ادبی و عرفانی ترکیه و ایران دارد، شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم که حضور مولانا نقطه عطف و فرصت مغتنمی برای ایجاد این تعامل فرهنگی است که باید با هوشمندی و فراست از تمام ظرفیتهای موجود در این درباره بهره بگیریم.
برگزاری نشستهای مولاناشناسی، برگزاری جلسات مولانا خوانی، تهیه مستندات و فیلمهایی درباره مولانا و پخش آن به دو زبان فارسی و ترکی، چاپ و انتشار آثار مولانا، تهیه برگزیدههایی از بهترین آثار مولانا و چاپ دو زبانه آن، برگزاری تورهای فرهنگی و دیدار از مقبره مولانا و آشنایی با مولانا پژوهان هر دو سرزمین و.... میتواند برخی از این اقدامات فرهنگی در راستای اهداف ذکر شده باشد.
فعالیت مرکز فرهنگی شهر کتاب را در برگزاری همایشهای تطبیقی چگونه ارزیابی میکنید و برای بهتر برگزار شدن این گونه برنامهها چه پیشنهاداتی دارید؟
مهاتما گاندی میگوید: «نمیخواهم خانهام را با چهار دیواری محصور ومحدود وتمام پنجرههایش را گل اندود کنم برعکس آرزو دارم نسیم تمام فرهنگها مثل باد بهاری درکاشانهام وزیدن گیرد ولی اجازه نخواهم دادهیچ بادی مرا با خودببرد.»
فکر میکنم مرکز فرهنگی شهر کتاب نقش همین نسیم بهاری را ایفا میکند...