شفق غلامی: گونهای از داستانهای تمثیلی در ادبیات جهان وجود دارد که عناصری چون رویاگونی، حضور راهنما، سفر به جهان ماوراء، بازگشت به جهان بیداری و بازگویی سفر در آنها تکرار میشود. «کمدی الهی» دانته، «سیرالعباد» سنایی، «سلوک زائر» جان بانی ین، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری، رویاهای ابنعربی، رساله حی بن یقظان ابنسینا و...
بنمایهی این نوع آثار شرح یک سفر روحانی است به عالم پس از مرگ که شباهت بسیار به معراجنامههای اسلامی در زبان عربی دارد. مقایسهی این نوع آثار در همایش سفرنامههای روحانی که در شهریور ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار میشود فصل جدیدی را در حوزهی مطالعات تطبیقی میگشاید. به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با چگونگی این سفرنامهها و جایگاه، آن در ادبیات و فرهنگ جهان، گفتوگوهایی با صاحبنظران شده و یادداشتهایی فراهم شده است که تا برگزاری همایش در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
تعریف جنابعالی از «سفرنامههای روحانی» چیست؟
سفرنامههای روحانی شرح سفرهایی است که در عالم روح اتفاق میافتد. در زبان مذهب به کتابهای مانند «معراجنامهها»، گفته میشود و اگر بپذیریم نماز معراج مومن است، پس افراد دیگر هم میتوانند این سفر را داشته باشند. این سفر برای آدمهایی دارای توانایی و شعوری منفک از مغز اتفاق میافتد. این آدمها پس از بازگشت از این سفر، کشف و شهودهای به یاد مانده را مطرح میکنند و مینویسند.
طبق آثار برجای مانده، قدیمیترین سفرنامهی روحانی «ارداویرافنامه»ی ایرانی است. ایرانیان در آن زمان، اوستا را از دست داده بودند. پس روحانیون زرتشتی دنبال جایگزینی برای آن بودند. آنها در سطح کشور، ابتدا ۷۰ نفر را انتخاب میکنند، سپس از بین آنان ۷ نفر برگزیده و در نهایت ۱ نفر را مأمور این کار میکنند. آنها به دنبال کسی میگشتند که توانایی روحی فوقالعادهای داشته باشد. به آن شخص برگزیده، دارویی میدهند. او پس از خوردن دارو به خواب میرود و پس از ۷ روز بیدار میشود و از مشهوداتش از معاد، توحید و عوالمی که دین دربارهی آنها سخن گفته میگوید که بدین ترتیب حاصل آن میشود کتاب ارداویرافنامه.
بنابراین، آیا رفتن به چنین سفرهایی ارادی بوده است؟
بله، ارادهی صاحبانش بر این است که به سفر بروند؛ اما اتفاق افتادنش دست آنها نیست. قهرمان آرزو دارد به معراج برود. همان طور که همهی مؤمنان آرزو دارند ولی شاید بتوانند، شاید نتوانند.
پس وقتی میفرمایید اتفاق افتادنش به دست آنها نیست، آیا این داستان دربارهی چگونگی به وجود آمدن ارداویرفنامه صحت دارد و میتوانیم آن را بپذیریم؟
من پاسخ شما را این گونه میدهم. زمانی که من دانشجوی دکتر شفیعی بودم، کسی در این مورد از ایشان سؤال کرد. ایشان فرمودند وقتی تو خدا را باور میکنی باید بتوانی این موضوع را باور کنی. کسانی که به این موضوعات اعتراض میکنند و آن را قبول ندارند، حتی خواب را نمیپذیرند. این موضوعات را نباید انکار کرد. ما معتقدیم ائمه، پیامبران و اولیاءالله حقیقت را درست گزارش کردهاند. بدین ترتیب در بین این متون به معراجنامهها از نظر حقیقی بودن بیشتر میتوانیم اعتماد کنیم.
آیا هر اثری که موضوعش سفر روحانی و کمال باشد، میتواند جزء این دسته آثار به حساب آورد؟ مثلاً آیا میتوان هفت پیکر نظامی را که دربردارندهی نوعی سفر است و کمالی روحانی بهرام گور را نشان میدهد، جزء این آٍار محسوب کرد؟
سفرنامههای روحانی دو دسته هستند:
دستهی اول کتابهای هستند که نویسندگان آنها، نتیجهی تجربیات زمینی و روحانی خود را در این قصهها به ارث گذاشتهاند. بنابراین، این قصهها سرشار از معانی عمیق حیات و سمبلیک هستند مانند هفتپیکر نظامی، آثار هدایت، کافکا، آلیس در سرزمین عجایب و.... این قصهها، کمالی زندگی را به ما نشان میدهند در حالی که نویسندگان آنها، به معراج یا سفر روحانی نرفتهاند.
دستهی دوم این آثار، متونی هستند که رسماً از عالمی خارج از این عالم سخن میگویند. سفرنامه-های روحانی از این دسته هستند. جهان موازی در موازات این عالم است که امروزه بحث مهمی در فلسفه به حساب میآید. سفرهای روحانی از این جهان سخن میگویند و این در حالی است که خود نویسندگان این آثار این عوالم را تجربه کردهاند. ممکن است گاهی در بیان آنها از سمبل استفاده شده باشد؛ اما با سمبلهای دستهی اول کاملاً متفاوت است. سمبلهای دستهی اول زمینی است برای گسترش معنا و فهم بهتر خوانندگان. اما در این آثار سخن از یک سفر حقیقی به عالم حقیقی دیگری جز این عالم است. نمونههای این آثار سیرالعباد سنایی، ارداویرافنامه، الغفران ابولعلای معری آثار سهروردی یا معراجنامهها هستند.
بنابراین با این دسته بندی، منطق الطیر در دستهی اول جای دارد؟
بله یک سفر روحانی با سمبلهای زمینی، که سفر کمال روحانی انسان است؛ نه سفر حقیقی عطار.
آیا در زمان ما، اثری مانند سفرنامههای روحانی نوشته میشود؟
متأسفانه نوشته نمیشود. بشر امروز دنیازده شده است و تجربهی جهان آخرت و جهان موازی برایش بیمعنی است. البته گاهی در سینما، نشانههایی از آن دیده میشود. به عنوان مثال در سینمای جمهوری اسلامی در سریالهای ماه رمضان، تلاش بر این بوده که به این نقطه برسد و تجربهی نوعی از سفرهای روحانی در این آثار آورده شود البته خیلی موفق نبوده است؛ زیرا ما معتقدیم این مفاهیم تخیل نیست و صاحبشاید به اینجا رسیده باشد. چون راوی و نویسندهی این فیلمنامهها این مسیر را طی نکرده، نتیجهی لازم به دست نیامده است.
الان هم کسانی را داریم که چنین تجربیاتی دارند؛ ولی هنرمند و قصهنویس نیستند. عرفان یک تجربهی شخصی است. با توجه به اینکه افراد تواناییهایشان فرق میکند، کسانی میتوانند این راه را طی کنند که درونشان پاک باشد.