SensesCultural: موسسه شهر کتاب این بختیاری را داشت که هم از ثبات مدیریتی برخوردار بود و هست و هم آنکه نحوه چینش و طراحی ساختارآن(از منظر این که در بخش خصوصی است و یا دولتی) به گونهای است که توانسته از درازدستیهای نهادهای دولتی و شبه دولتی در امان بماند. در این میان البته نباید مدیریت مهندس مهدی فیروزان را کم انگاشت.او در بیش از یک دههای که بر این سمت تکیه زده ، توانسته چه از منظر کمی و چه از زاویه کیفی ارتقایی در خور به این مجموعه ببخشد. شهر کتاب نه تنها در حوزه سختافزاری کتاب سهمی مؤثر داشته و دارد و تعداد فروشگاههایش در تهران و شهرستان آن را تبدیل به نمونه وطنی کتابفروشی معروف بارنز اند نوبل در آمریکا کرده است، بلکه از دوره آقای فیروزان به حوزههای نرمافزاری و فکری نیز ورود کرد. ایشان با دعوت از چهرهای کارکشته و فرهنگ دیده و اشنا به رموز و پیچیدگیهای کار فرهنگی در ایران(علی اصغر محمدخانی) و دادن اختیارات کافی، فضایی را در حوزه نقد و بررسی کتاب در مجموعه شهر کتاب ایجاد کرد که بعدها خود جویبارهای دیگری را در چنین مسیری سبب شد. نگاه بیطرفانه به فعالان فرهنگی در هر زمینه و موضوعی و فراهم کردن بستری برای ارائه آثار و بحث و گفت وگو درباره آن از ویژگیهای نشستهای شهر کتاب بود و هست. نفس بیطرف ماندن در وانفسای کارهای فرهنگی ایران خود گوهری کمیاب است که متاسفانه در چنین فضای پر از سوء تفاهمها و برداشتها کمتر به دست میآید. این فعالیتها البته گسترش روزافزونی یافته است و چند سالی است که بخش بینالملل شهر کتاب نیز به تبادلات فرهنگی و فکری و ادبی با برخی از ناشران و یا مؤسسات فرهنگی در دیگر کشورها پرداخته است که از جمله آنها همکاری با اسپانیا و یا روسیه و ایتالیا از جمله آنهاست.
از سوی دیگر با بکارگیری فردی آشنا به کار نشر آثار در حوزههای مختلف سنگبنای یکی از ناشران خوب کتاب را بنا گذاشت. لطفالله ساغراوانی که توانسته با مدیریت درست و مناسب نشر هرمس را به ناشری با هویت و تشخص خاص خود بشناساند. ناشری که در چندین حوزه فکری و فرهنگی و حتی بخش کودک و نوجوان آثاری ارزشمند را بر پیشخوان فکرو فرهنگ این مرز و بوم نهاده است.همچنانکه در حیطه موسیقی نیز با بکارگیری یک ناشر پیشرو در زمینه تولید آثار موسیقایی کاری قابل اعتنا در این حوزه را شکل ببخشد. ناشری که اخیراً جایزه معتبر ناشر سال ۲۰۱۵ ومکس را برای خود و مجموعه شهر کتاب و ایران به ارمغان آورد.
راهاندازی بخش و سایت فیدیبو نیز از جمله تجربههایی بود که مهندس فیروزان در زمینه فروش الکترونیکی و نیز پیگیری مسائل مربوط به کپیرایت جهانی ایجاد کرده است که در نوع خود ابتکاری قابل اعتناست و اگر با همراهی ناشران و کتابفروشان دیگر همراه شود شاید اسباب برخی تحولات مثبت و مؤثر در زمینه فروش اینترنتی کتاب در ایران شود.
با مهندس فیروزان درباره فعالیتهای این مجموعه، به خصوص فعالیتها در حوزههای بینالملل گفت و گویی کردهایم که از نظر شما گرامیان میگذرد.
جناب فیروزان ابتدا بفرمایید فعالیتهای بخش بینالملل شهر کتاب از چه زمانی آغاز شد و چه ضرورتی شما را به سمت اینگونه فعالیتها سوق داد؟
شهر کتاب یک منظومه فرهنگی است. اگر بخواهم دقیق توضیح دهم،ما موسسهای داریم به نام شهر کتاب که بصورت یک هلدینگ اداره میشود. این هلدینگ، یک شرکت نشر کتاب دارد بنام نشر کتاب هرمس. در حوزه موسیقی، شرکت نشر موسیقی هرمس، در حوزه بازرگانی، خرید و فروش کتاب و کالاهای فرهنگی، شرکت دیگری دارد بنام شرکت بازرگانی شهر کتاب. به دلیل اینکه فروشگاههای زنجیرهای دارد یک شرکتی برای توسعه فروشگاههای زنجیرهای دارد. بنابراین وقتی به شهر کتاب نگاه میکنیم یک منظومهای از فعالیتها را میتوانید مشاهده کنید. از تولید کتاب، تولید موسیقی، فروش کتاب، صادرات کتاب، واردات کتاب و کالاهای فرهنگی تا فروشگاههای زنجیرهای که این آثار را عرضه میکنند. در حاشیه این کار باید یک سلسله فعالیت هم شکل میگرفت برای بحثهای فرهنگی.
همان مجموعهنشستهای شهر کتاب؟
دقیقاً. به همین دلیل یکی از استراتژیهایی که شهر کتاب تدوین کرد، استراتژی تولید و معرفی اندیشه از طریق نقد و گفتوگو است. این استراتژی باعث شد تا معاونت فرهنگی در شهر کتاب شکل بگیرد. سال ۸۴ معاونت فرهنگی شهر کتاب را شکل دادیم که مرکز فعالیتهای فرهنگی از اینجا آغاز شد. با آغاز فشارهای سیاسی، مقدماتی که برای تحریم ایران در دنیا شکل میگرفت، شهر کتاب احساس کرد که باید در حوزه دیپلماسی عمومی فعال شود، به این معنا که بخش سیاست را به سیاستمداران واگذار کند اما ما بهعنوان یک ایرانی، گنجینهای از معرفت در ادبیات، شعر، فلسفه، تفکر، اندیشه داریم که اینها را میتوانیم به دنیا عرضه کنیم و از معارف دنیا هم استفاده کنیم. طراحی کردیم و وارد این حوزه شدیم که در امر تولید و معرفی اندیشه پلی بزنیم به کشورهای دیگر.
شروعش چگونه بود؟
یادم است جلسهای در معاونت فرهنگی گذاشتیم با حضور آقای محمدخانی، معاونت فرهنگی شهر کتاب، و تمام سفرای کشورهای اروپایی، کشورهای غربی را دعوت و این استراتژی یا این سیاست شهر کتاب را اعلام کردم که در روابط میان کشورها، دروازههای گوناگونی وجود دارد. دروازه اقتصادی، دیپلماسی، بازرگانی و حتی در حوزههای علمی، مثلاً دانشجو میرود به خارج ایران ودانشجو از خارج به ایران میآید. استاد میفرستیم و استاد میگیریم. همه این دروازهها را میشود بست. میشود سفارتخانهها را تعطیل کرد و میشود ویزا نداد، میشود محاصره اقتصادی کرد میشود تحریم اقتصادی کرد، میشود نفت ایران را نخرید، میشود دارو به ایران نداد. همه این کارها را میشود کرد اما تنها دروازهای که نمیشود بست دروازه فرهنگ است. به همین دلیل شهر کتاب که پتانسیل این کار را داشت تصمیم گرفت در حوزه روابط بینالملل در زمینه و قلمرو فرهنگ فعالیت کند. به همین دلیل اسمش را دیپلماسی عمومی گذاشتم که از دیپلماسی رسمی فاصله دارد.
میتوانید کمی بیشتر توضیح دهید؟
درسیاستهای رسمی یک وزارت خانه ممکن است قطع روابط با انگلیس تمهید شده باشد، ولی در حوزه فرهنگ، سیاست شهر کتاب ممکن است این نباشد. ممکن است ترجمه آثار فارسی به زبان انگلیسی و توزیع آن در آمریکا و انگلستان باشد. در آن جلسهای که با سفرا داشتیم نکتهای که باز مطرح کردم این بود که یکی از دلایل دشمنی میان آدمها، جهل به دیگری است. یعنی وقتی من وارد یک فضای تاریک میشوم چون نمیدانم در آن فضا چیست میترسم از آنجا. اما به محض اینکه چراغ را روشن میکنم درون آن فضای تاریک روشن میشود دیگر نمیترسم. به راحتی وارد میشوم. در حوزه سیاست هم همین است در حوزه برخورد با غیر یا برخورد با دیگری هم همینطور . وقتی دیگری را نمیشناسید طبیعتاً مثل یک اتاق تاریک میماند که ممکن است واهمه و پرهیز داشته باشید از نزدیک شدن به او. اما به محض اینکه چراغ علم را روشن و نسبت به طرف مقابلتان اطلاعاتی کسب کنید و او را بشناسید طبیعتاً دیگر نمیترسید. دشمنیها برمبنای ترسها شکل میگیرد. ترس از اینکه من منافع شما را بربایم. ترس از اینکه امنیت شما را مختل کنم. اینهاست که دشمنی را ایجاد میکند. اگر من بتوانم در حالی که تحریم روز به روز وسیعتر میشود و دشمنیها بیشتر بین ایران و دیگری که این دیگری هر کشوری میتواند باشد،هر جامعهای میتواند باشد، اطلاعاتی را رد و بدل کنم که ما هم را بهتر بشناسیم، در واقع از دشمنیها کاستهام. به همین دلیل آن روز اعلام کردم برای رسیدن به صلح جهانی ما ناگزیر هستیم که تبادل اطلاعات نسبت به هم داشته باشیم. هم را بهتر بشناسیم. اینجا بود که معاونت فرهنگی ما، فعالیتهای بینالمللی را هم بر کل مسولیت خودش افزود و شروع کرد به طراحی برنامههای بینالمللی.
چگونه؟ و چرا به این سمت رفتید؟
چون فرهنگ تنها حوزهای است که در زمان تحریم میتوانست باز باشد و کسی نمیتواند حتی با بیشترین ارتش جلوی روابط فرهنگی را بگیرد. بنابراین ما وارد حوزه فرهنگ شدیم. از سوی دیگر فکر کردیم باید ایران را بشناسانیم و هم دیگری را به ایرانیها بشناسانیم. یک امر دو طرفه. این ایدهها شد مبنای سیاست فعالیتهای بینالمللی ما. به همین دلیل ما چندین برنامه ایجاد کردیم، یک، به یاد دارم اولین برنامهای که آقای محمدخانی طراحی کرد این بود که سفرهای بین فرهنگی، درهای باز. رد پای فرهنگ ایران در کشورهای دیگر و بالعکس. رد پای فرهنگ کشورهای دیگر در ایران. ایران و ایتالیا، ایران و اسپانیا، ایران و مصر، ایران و عراق. ایران و ارمنستان، ایران و کره، ایران و خیلی از کشورها.
این دقیقاً مصداق تبادل اطلاعات و تبادل شناخت بین ایران و کشورهای دیگر بود. در این برنامهها سفرای کشورهای دیگر آمدند و صحبت کردند و از این طرف، متفکرین ایرانی صحبت کردند. گاهی توانستیم متفکرینی را از کشورهای دیگر دعوت کنیم به ایران بیایند و این گفتوگوها میان کشورها برای رسیدن به شناخت متقابل شکل گرفت. همین قضیه در حد روابط نهادی بین ما و سفارتخانهها آنقدر مؤثر بود، بسیاری از سفرا و بسیاری از کارشناسان فرهنگی آنها بسیاری از دوستانشان که از کشورهاشان به ایران میآمدند و مهمان آنها بودند وقتی وارد شهر کتاب میشدند اصلاً احساس غریبگی نمیکردند. احساس دوستی داشتند و میدیدیم در عمل از دشمنیها کم میکنیم. حتی بین دو نهاد رسمی مثلاً وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و یک سفارتخانه، وقتی این گفتوگو شکل میگرفت به مدد شهر کتاب، به مدیریت شهر کتاب و اینها هم را بهتر میشناختند. میدیدید در روابط شخصیشان هم اثر گذاشته و علاقهمند شدند. بنابراین این حوزه به این دلیل آغاز شد. امروز هم که تحریمها برداشته میشود ما با قدرت بیشتری این فعالیت را استمرار خواهیم داد. چون ممکن است که درهای دیگری باز شود اما به گمان من هنوز شناخت کامل و متقابلی بین مردم ایران و مردم کشورهای دیگر شکل نگرفته است واین وظیفه ما را سنگینتر میکند. ما به اندازه خودمان این تلاش را میکنیم که این شناخت متقابل شکل بگیرد.
آیا ایران ظرفیت شناساندن خودش را دارد؟
بسیار. ما بسیاری از متفکرینمان تحصیل کرده کشورهای دیگر هستند. زبانهای آن کشورها را میدانند. برای انتقال مفاهیم و انتقال شناخت نیازمند زبان دیگری هستید. پس این پتانسیل در ایران وجود دارد.
آیا ایران چیزی در حوزه تفکر دارد که به دیگری بدهد؟
بله. ۵ هزار سال تاریخ تمدن ایران، امروز سرمایه عظیمی است که در اختیار ایران، در اختیار شهر کتاب، در اختیار همه، نه فقط شهر کتاب، قرار دارد که میشود از آن استفاده کرد. ما یکی از برنامههایی که طراحی کردیم گذاشتن برنامههای مشترک در موضوعی واحد بین دو کشور بود، مثلاً فرض کنید پدر شعر نوی ایران، نیما،با خوان رامون خمینس پدر شعر نوی اسپانیا، این دو نفر و این دو سرمایه را مطالعه تطبیقی بینشان گذاشتیم. یک همایش در اسپانیا( دانشگاه اسپانیا) برگزار کردیم و یک همایش هم در شهر کتاب تهران گذاشتیم با حضور استادان اسپانیایی و استادان ایرانی. اینها با هم در مورد شعر نوی دو کشور صحبت کردند و این تبادل شناخت صورت گرفت. ما حتی به معاصر بسنده نکردیم. به گذشته رفتیم سعدی و تولستوی. سعدی و یونس امره در ترکیه. یا همایش دیگری طراحی کردیم، ابوالقاسم فردوسی از ایران با ابوالقاسم شابی در تونس. این دو تقریباً شبیه به هم هستند. همایش دیگر، دانته و سنایی. این سیرالعباد را دارد و او کمدی الهی را. خیلی این دو اثر در دو فرهنگ شبیه هم هستند. همه حاصل یک ویژن، یک سفر روحانی است که اینها مشاهداتشان را نوشتهاند. همه این موارد نشان میدهد که آنقدر ایران ظرفیت دارد که بتواند در مقابل ظرفیت فرهنگها و تمدنهای دیگر امری مهم را پیگیری کند. و این دو حتی اگر برای هزار سال پیش هم هستند با هم گفتوگو کنند اما زبان این گفتوگو متفکران امروز باشند. به همین دلیل آهسته آهسته این شکل گرفت و چون شهر کتاب یک موسسه مستقل است که وابسته به هیچ جایی نیست و از هیچ جا بودجه نمیگیرد، طبیعتاً این کارها آهسته آهسته شکل میگرفت. ما برخوردار از بودجههای میلیاردی نیستیم که بتوانیم سریع همه سیاستهامان را پیاده کنیم. ما از طریق تلاشهای فروشگاههای زنجیرهای شهر کتاب است که درآمدی را حاصل میکنیم و تا کنون در حوزه فعالیت بینالملل هزینه میکنیم. به همین دلیل حرکت ما در ابتدا با شتاب نبود. اما وقتی شناخته شدیم شتاب روزافزونی به خودگرفت. الان آقای محمدخانی همین امسال که ۱۰ ماهی از ابتدای سال گذشته، حداقل دهمین سفر خودش به اروپا را رفته است و با همه دانشگاهها و مؤسسات فرهنگی آنجا ملاقات و ارتباطات متقابل ایجاد کرده است. هفته پیش از مسکو آمد، بعد از ترکیه آمد.
مهم ارائه تصویر درست از ایران است
درهمه همایشها، مراکز و گفتوگوهایی که شکل میگیرد ما تصویر درستی از فرهنگ و تمدن ایران در طول تاریخ تا امروز ارائه میدهیم. مثلاً فرض کنید یکی از برنامههای ما این بود که رماننویسان زن ایرانی معاصر و رمان نویسان زن ایتالیایی معاصر، اینها را مقابل هم گذاشتیم. ناشر ایتالیایی کتابهای ما را ترجمه و چاپ کرد. در ایران خانمها را دعوت کردیم و اینها از طریق رمانهاشان با هم گفتوگو کردند. یک زبان مشترک بین زن رمان نویس ایرانی و زن رمان نویس ایتالیایی وجود داشت. مسائل مشترک وجود داشت. به همین دلیل، ایران، ممکن است هر کشوری این ظرفیت را نداشته باشد. ممکن است کشورهایی که تازه تأسیس میشوند یا تاریخ طولانی ندارند این ظرفیت را نداشته باشند. ولی ایران هم ظرفیت اندیشهای دارد، ظرفیت فلسفی دارد ظرفیت دینی دارد، ظرفیت عرفانی دارد. در این حوزه اما خیلی حرف برای گفتن به دنیا داریم که اینها میتواند دفن شود یا زمینی پیدا کنند که امانتی به دست آورده را حیات دیگر ببخشیم.
ما برای اینکه با بازیگران تاریخی، رجال تاریخی فرهنگهای دیگر به گفتوگو بنشینیم. و به همین دلیل این معاونت فرهنگی ما فعالیتهای بینالملل را هم آغاز کرد که امروز تقریباً میتوانم بگویم نزد نهادهای اروپایی شناخته شده است. امیدوارم با تسهیلاتی که در آینده ایجاد میشود بین نهادهای فرهنگی مشابه شهر کتاب در آمریکا و ایران و حتی در آمریکای لاتین و ایران، این حرکت ادامه و توسعه پیدا کند.
افق جغرافیایی که برای فعالیتهای این بخش ترسیم کردید محدود به منطقه خاصی است؟ یا اینکه بیشتر موضوعی است و میتواند هر کشور و قارهای را شامل شود.
طبیعتاً ما هیچ محدودیتی نداریم. یعنی امروز اگر احساس کنیم در یک کشور آفریقایی مثل کنیا این ارتباط و ظرفیت متقابل وجود دارد ممکن است در همانجا هم شروع کنیم. ما محدودیت جغرافیایی نداریم. آنچه محدودمان میکند اینگونه معیارها و محکها نیست. ما تا آمریکا میتوانیم برویم تا همه جای دنیا میتوانیم برویم. برای اینکه به شما عرض کردم دروازه فرهنگ بسته نیست. اما آنچه شما میبینید ثقل فعالیتهای ما در شوروی در ترکیه و در اروپا متمرکز شده ، علت اصلی آن این است که امکانات مالی آن برای ما فراهم شده بود و از طرف مقابل هم درخواست و طلب وجود داشت. الان قراردادهای همکاری که با مؤسسات ترکیه و مؤسسات روسی بستیم عملاً دو طرفه است. ما نمیتوانیم به تنهایی تصمیم بگیریم وارد امریکا شویم و ادامه هم دهیم. باید از طرف مؤسسات آمریکایی هم این همکاری متقابل طلب شود که بتوانیم برویم. بنابراین من به ایرانیان مقیم امریکا این قول را میدهم که هیچ محدودیتی برای فعالیتهای شهر کتاب در آمریکا نداریم. منتها باید، همتایانی داشته باشیم که بتوانیم به شکل متقابل با هم این فعالیتها را شروع کنیم.
تا آنجا که در خاطر دارم با ادبیان و اهل فرهنگ کشورهایی چون روسیه، اسپانیا و ایتالیا و چند کشور دیگر مراودات فرهنگی را سامان دادید. ضمن توضیح در این زمینه بفرمایید برای گسترش و متوقف نماندن در یکی دو برنامه چه تدبیری اندیشیدهاید؟
سؤال خوبی است. من هم در سؤال قبلی، این را پاسخ دادم. عرض کردم باید این امر دو طرفه باشد. روابط فرهنگی، جاده یک طرفه نیست. یک اتوبان، یک شاهراه دو طرفه است با باندهای گوناگون. اگر ما با ایتالیا همکاری کردیم اگر با اسپانیا اگر با ترکیه یا با روسیه، به دلیل این بود که سفرای آنها در هنگام تحریم، فعال بودند و توانستند ما را به مؤسسات مشابه، به دانشگاههای دیگر پیوند بزنند. و از جانب دانشگاههای آن کشورها هم اشتیاقی وجود داشت که میتوانست ما را سر شوق آورد و همکاری کنیم. امروز هم همین است. من گمان میکنم ما هر قدر عاشق فرهنگ و تمدن ایران باشیم هر قدر عاشق صلح جهانی باشیم و بخواهیم تلاش کنیم که تصویر درستی از ایران به دیگری دهیم و تصویر درستی از دیگری به ایرانیان دهیم باز به یک اثر یا مؤثر و نویسنده و یک همتا و یک مشابه در کشورهای دیگر نیاز داریم. یک موسسه مشابه داریم که بتوانیم با هم این کار را انجام دهیم. در خانهای که من را مهمان نمیکنند من یک شب میتوانم بمانم. درازمدت که نمیتوانم بمانم. میتوانم بگویم من عاشقم، به منزل شما بیایم و یک شب بمانم. ولی فردا شب این امکان برای من نیست. باید طرف مقابل هم این شوق را داشته باشد.
بنابراین بله، ما نماندیم و در هیچ جا متوقف نمیشویم. عین آدم واله و طالب میمانیم که میخواهیم برویم و برای صلح جهانی به مدد فرهنگ و ادبیات ایرانی کار کنیم. بنابراین امروز دعوت میکنند. در ایتالیا، مؤسسات گوناگونی با ما قرارداد همکاری دارند. در ترکیه، در اسپانیا، در پرتغال ولی همین وضع را در انگلیس نداریم. در حالی که یکی دو برنامه در انگلیس داشتیم برای اینکه ایرانیها آن برنامه را برگزار کردند و ما را حمایت کردند. اما اگر نهادهای انگلیس، نهادهای آمریکا، نهادهای استرالیا این همکاری را با ما ایجاد کنند از جانب ما امکانات، میل، شوق، اراده آن وجود دارد.
شما میدانید که ظرفیتهای فرهنگی ما برای حضور بینالمللی چه میزان است و در تمامی این سالها چه فرصتهایی را از دست دادهایم. اگر ممکن است در این زمینه هم دیدگاه خودتان را بهعنوان یک چهره فرهنگی که در تمامی این سالها امور را رصد میکردید بفرمایید
من هم با شما معتقد هستم ما ظرفیتهای بسیاری داریم. شاید هم به آن در این گفتوگو اشاره کردم. مقداری واضحتر و بی پیرایهتر صحبت کنیم. ممکن است امروز در علم، در همه حوزههای آن حرف نو برای جهان نداشته باشیم. اما در برخی حوزههای ان داریم. ما در نجوم حرف برای جهان داریم. در طب حرف داریم. هم طب گذشته ما و هم طب امروز ما، حرف برای جهان داریم، حرفهای نو و تحقیقات نو داریم. در همین حوزه فیزیک هستهای حرفهای نو داریم برای جهان. اما ممکن است در فیزیک لیزر حرفهای نویی نداشته باشیم. هر کشوری همینطور است. هر کشور زندهای که عزم توسعه دارد همه ظرفیتها را ندارد. بخشی از این ظرفیتها را دارد. برای اینکه دنیای امروز اجازه نمیدهد تو ابن سینا یا فارابی باشی که به همه علوم مسلط باشی و سرآمد دنیا باشی و به تو بگویند معلم اول یا معلم ثانی. اصلاً امکان ندارد. امروز علوم به شعبهها تقسیم شده، شعبهها به رشتهها تقسیم شده و رشتهها به دهها زیرمجموعه. در هر زیرمجموعهای صدها متخصص کار میکنند.
در هنر و ادبیات برای دنیا حرف داریم
این اصلاً ادعای نابخردانهای است که من بگویم ایران در همه حوزهها حرف دارد. ولی ما در بسیاری از حوزهها حرف داریم. ما در هنر برای دنیا حرف داریم. ما در سینما برای دنیا حرف داریم. ما در ادبیات و شعر برای دنیا حرف داریم. ما در معماری برای دنیا حرف داریم. اینکه میگویم حرف داریم، حرف تاریخی تا امروز، حتی امروز هم حرف داریم. ما در حقوق برای دنیا حرف داریم. یعنی به دلیل اینکه حقوق و قضا در ایران بر شریعت استوار است ما برای دنیا حرف داریم. یعنی حقوق اسلامی برای دنیا حرف دارد که بزند. در حوزه معماری، در موسیقی برای دنیا حرف داریم بزنیم. در حوزه هستهای برای دنیا حرف داریم بزنیم. ما در حوزه داروسازی در حوزه داروی گیاهی برای دنیا حرف داریم بزنیم. ظرفیتهای ما فقط محدود به ادبیات نمیشود. در بسیاری از این حوزهها حرف داریم. منتها یک ضعف کلی در سیستم آموزشی ایران وجود دارد و آن خلاء رشتههای بین رشتهای است. و چون این وجود ندارد نتوانستیم اینها را پردازش کنیم و به قول فرنگیها پراسس کنیم که بتوانیم یک محصول به دنیا بدهیم. اما در حد علم انتزاعی آن ما خیلی برای دنیا حرف داریم که با آن بزنیم و میتوانیم بزنیم. بنابراین من فکر میکنم ما ظرفیتهای بسیاری داریم، بسیاری از این ظرفیتها را نتوانستیم خوب بستهبندی و به دنیا عرضه کنیم. ما یکی از مشکلاتمان این است که الفبای مارکتینگ اندیشه در دنیا را بلد نیستیم. هر چیزی در دنیای امروز مارکتینگ لازم دارد. بازاریابی و بازارسازی لازم دارد. ما نداریم این را. تازه تمرین میکنیم برای دنیا. همینطور که در صنعت و اقتصادمان تازه به پکیجینگ رو میآوریم در حوزه علم، اندیشه، ادبیات،در هنر هم باید به پکیجینگ رو آوریم. شهر کتاب یک الگو است برای پکیج کردن معارف، اندیشه، هنر، ادب ایران اما الگوی کاملی نیست. همینطور تلاش میکند با آزمون و خطا به یگ الگو برسد ولی کار خودش را میکند و در حوزههایی هم که آمده موفق شده. به همین دلیل است که میبینم امروز برای بسیاری از برنامههای شهر کتاب در غرب، مشتاق وجود دارد. فکر میکنم پس ما در بستهبندی کردن در پکیج کردن در بازارسازی موفق بودیم. اما خیلی از فرصتها را هم از دست دادیم. نه بهعنوان شهر کتاب که بهعنوان ایران این فرصتها را از دست دادیم.
با توجه به شکل گیری بنیاد سعدی و حضور شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی و نیز سازمان فرهنگ و ارتباطات، آیا فکر نمیکنید تداخل وظایف در این زمینهها و موضوعات ایجاد شود؟
شهر کتاب یک بنگاه فرهنگی خصوصی است و به هیچ جایی وابسته نیست. بنابراین هیچ اختلافی با بخشهای رسمی و دولتی کشور ندارد. بنیاد سعدی، شورای گسترش زبان فارسی اینها همه نهادهای رسمی کشور هستند که فعالیت میکنند و طبیعتاً هم به نظر میرسد در حد سیاست گذاریهای کلان باید کار کنند. شهر کتاب یک بنگاه خصوصی است. به دولت وابسته نیست. به نهادهای عمومی وابسته نیست. بنابراین شاید استقبال از آن در مجامع خصوصی دنیا بیشتر باشد و نهادهای رسمی، بیشتر مجالشان نهادهای رسمی کشورهای دیگر هستند. ما بهعنوان یک نهاد خصوصی خلاء بسیاری در دنیا میبینیم که میتوانیم از طرف خودمان و با تلاش و همت مجموعهمان پر کنیم، نهادهای رسمی نمیتوانند پر کنند.
نشر هرمس بهعنوان بازوی انتشاراتی شهر کتاب چه نقش و کارکردی در این ارتباط دارد؟
هرمس، یک عضو از سیستم شهر کتاب است. یکی از تعاریف سیستم این است: مجموعهای از اجزا که هر جزء، خودش عملکرد مستقل خودش را دارد اما در هماهنگی با دیگر اجزا قرار گرفته است. هرمس بهعنوان بازوی انتشاراتی شهر کتاب دقیقاً در هماهنگی با سیاستهای شهر کتاب کار میکند. من عرض کردم که شناخت متقابل. هرمس امروز کاری که میکند فقط و فقط در حوزه علوم انسانی کار میکند. ترجمه علوم انسانی جهان به ایران، ترجمه علوم انسانی ایران به جهان. تمام کتابهای دو زبانه که ما منتشر کردیم در همین حوزه است. تمام آثاری که از غرب ترجمه کردیم به فارسی، از شرق به فارسی ترجمه کردیم در همین چارچوب است. هرمس در زمینه علوم انسانی به امر تولید و معرفی اندیشه کمک میکند به اندازه خودش. معاونت فرهنگی، آن تولید و معرفی اندیشه را در حوزه خودش به نقد و گفتوگو میگذارد و فروشگاههای شهر کتاب آن معرفی اندیشه و فکر و ادب و ذوق را در قالب کتاب و موسیقی به مردم عرضه میکند. این یک سیستم است و هرمس در آن یکی از فعالترین اجزا است. کما اینکه هرمس موسیقی هم همینطور است. هرمس موسیقی، یکی از فعالیتهایش یافتن رد پای موسیقی ایرانی در کشورهای دیگر است. آنها را به ایران دعوت میکند با آن سابقه ایرانی آن مقابل هم میگذارد و یک کنسرت برگزار میکند. البا را گوش کنید، رد پای لالایی کردستان در جنوب فرانسه است. ارکستری که فرانسه این را مینواخته به ایران دعوت شد. ارکستری که در ایران این لالایی را از قدیم کار میکرد، توسط یک رهبر ارکستر کنار هم قرار گرفت و یک کنسرتی شد که موتیوهای قدیم ایرانی با موتیوهای امروز فرانسه کنار هم نواخته شد که این به عنوان پل گفتوگو، پل پیروزی نام گرفت. در تمام مجلات موسیقی دنیا، آلبا بهعنوان پل گفتوگو، پل پیروزی بین ایران و غرب نام گرفت و خیلی هم جایزه گرفت. همین هرمس موسیقی هفته گذشته، جایزه بهترین ناشر را گرفت.، آقای صدیقی مدیرعامل هرمس موسیقی جایزه بهترین تولید کننده جهانی را گرفت. پس پیداست ما در دنیا حضور داریم که این جوایز را میگیریم و این حضور برای ایران بی سابقه است. برای اولین بار است که موسیقی هرمس بازوی موسیقیایی شهر کتاب جایزه بهترین تولید کننده را در جهان میگیرد.
در خارج از ایران هم شهرکتاب باز میکنیم
چند مدتی است که بخش فروش آنلاین یا همان فیدیبو را در حوزه فروش کتاب راه اندازی کردید. آیا آماری در دست دارید که در کشورهای دیگر چه میزان از این سامانه و فروش کتابها استقبال شده است و تمرکز بیشتر بر خرید چه کتابهایی است؟ آیا میتوان روزی را متصور بود که شعبهای از شهر کتاب در خارج از ایران هم راه اندازی شود؟
فیدیبو، امروز ۲۰ درصد مشتریانش خارج از ایران هستند. از آمریکا تا اروپا تا آفریقا و تا ژاپن از طریق فیدیبو خرید میکنند. و چون مشکل ارز در هنگام تحریم وجود داشت من این مشکل را از طریق روابطم در اسپانیا حل کرده بودم و هر کسی میتواند خرید کند از طریق فیدیبو، کتاب الکترونیک، پرداخت کند و کتابش را هم بگیرد. طبیعت فیدیبو این است که بیشتر کتابهای تألیفی فروش دارد و بیشترین خرید مشتریان خارج از کشور ما در حوزه ادبیات و هنر بوده و اندیشه. و این فعالیت گسترش پیدا میکند و قطعاً در آینده گستردهتر میشود. این مشکلات هم که از نظر سیاسی حل شود ما برای فیدیبو برنامه بسیار وسیعی داریم. در آینده هم به سمت این میرویم که شبکههای فروش کتاب الکترونیک لاتین را هم روی فیدیبو نصب کنیم که یک ایرانی در هر جای دنیا بتواند از طریق یک سامانه بنام فیدیبو هم کتابهای لاتینش را خرید کند، آخرین کتابهای روز را خرید کند و هم کتابهای فارسی را.
در مورد اینکه شهر کتاب در خارج ایران داشته باشیم، بله. سه گروه از ایرانیان در سه کشور این همکاری را صورت میدهند. سراغ ما آمدند. یکی در ایتالیا است، یکی در سوئد است و یکی هم در کاناداست. روی این ما فکر کردیم. منتها این یک طراحی جدی میخواهد. چون متاسفانه تنها کالای فکری ایران نمیتواند اقتصادی باشد در حالی که ادامه حیات یک فروشگاه باید اقتصادی باشد و روی پای خود بایستد. الان ما در حال طراحی هستیم که هم محصولات آن کشور و هم محصولات ایران را کنار هم و در قالب شهر کتاب ایران عرضه کنیم.
آخرین نسل فروشگاهی شهر کتاب یک سوپرمارکت فرهنگی است. امروز میدانید که کتاب رقبایی دارد. موسیقی دیگر فروشگاه ندارد چون همه روی سایتها میتوانند کپی و دانلود کنند. اما طرح فروشگاه شهر کتاب برای زنده ماندن کتاب فروشی و نوعی سوپر مارکت فرهنگی بود. کتاب و محصولات فرهنگی.اگر ایرانیهای آمریکا در هر جایی که ثقلشان است علاقهمند باشند میتوانیم مطالعات اولیه و اقتصادی در مورد آنجا را شروع کنیم.
چندی است که بخش تبادل کپی رایت یا حقوق مؤلف و منصف در شهر کتاب راه اندازی شده است. همچنان که میدانید نشر ایران هنوز به قوانین و معاهدههای بین المللی کپی رایت نپیوسته است. با این وضعیت افق این کار را چگونه میبینید؟
ایران اگرچه به کنوانسیونهای کپی رایت نپیوسته است اما بالاخره باید بپیوندد. قانون تجارت جهانی اگر ایران بخواهد به آن بپیوندد باید قانون کپی رایت را هم بپذیرد. الان هم بحثهای زیادی در مجلس و وزارت ارشاد برای پیوستن به کپی رایت هست. ما از سردمداران پیوستن به کپی رایت هستیم. ما امروز کمپینی را آغاز کردیم به نام نه به دانلود غیرقانونی کتاب. کمپین اسمش هست من دزد کتاب نیستم. امروز شروع کردیم در ایران. مخاطب ما مردم هستند. ما میخواهیم کپی کردن و دانلود غیرقانونی را یک عمل غیراخلاقی جلوه بدهیم و قبح آن را به همه یادآوری کنیم. امروز شروع کردیم. بنابراین باید آهسته آهسته به کپی رایت پیوست. به همین دلیل شهر کتاب یک مرکز تبادل کپی رایت ساخته که امروز 5 ناشر شروع کردند، با 5 ناشر ایتالیایی تبادل داشتند، این فعالیت قطعاً گسترده میشود. برای این کار طراحی کردیم و در آینده یکی از فعالیتهای شهر کتاب، همین مرکزیت تبادل رایت و ساماندهی در حوزههایی است که به ما بپیوندند، برای رعایت کپی رایت.
فلسفه شما در این بخش، ایجاد رابطه بین ناشران ایرانی با ناشران خارجی است. آیا نویسنده ایرانی با ناشر یا نویسنده خارجی ...
ما بین نویسنده ایرانی و ناشر خارجی، بین ناشر ایرانی و ناشر خارجی، طراحی و ارتباط برقرار میکنیم. امروز هم قراردادهایی که بستیم بین ناشران بستیم. ناشر ایرانی، ناشر اروپایی. ولی این در آینده بستگی دارد به آنچه نیاز باشد. اقتصاد در چارچوب میل من شکل نمیگیرد. اقتصاد خودش را به من تحمیل میکند. جریان طبیعی داد و ستد، عرضه و تقاضا خودش را بر من تحمیل میکند. من اگر آدم خلاقی باشم راه حلهای خلاقانهای جلویش میگذارم که اقتصادی شود. ما امروز همین کار را میکنیم. آنچه در آینده اتفاق میافتد برایش راه حلی تهیه میکنیم که بتواند قانون کپی رایت اعمال شود.
با سپاس از وقتی که به ما دادید برای این مصاحبه.
من هم از شما و بنیاد SensesCultural تشکر میکنم که این امکان را به من دادید با با برخی از مخاطبان و خوانندگان سایت شما در خارج از ایران ارتباط برقرار کنم و دیدگاههای خودمان را با آنها در میان بگذاریم.