آنا: مجتبی گلستانی، نویسنده و منتقد در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا درباره کتاب جدیدش، «واسازی متون جلال آلاحمد» که به تازگی از سوی نشر نیلوفر منتشر شده، گفت: «نگارش این کتاب به پاییز و زمستان سال ۹۳برمیگردد اما حاصل یک دوره دو-سهساله است که خیلی به آثار جلال آلاحمد فکر میکردم و دغدغهام این بود که چیزی درباره این نویسنده فقید بنویسم.»
وی افزود: «ایده اصلی من نوشتن یک کتاب کم حجم بود، اما با شروع و تداوم کار، ایدههایم بیشتر از آنچه فکر میکردم بسط پیدا کرد و سرانجام به کتابی ۲۳۶صفحهای ختم شد.»
گلستانی در تشریح انگیزهاش از نگارش این کتاب توضیح داد: «انگیزه من از نوشتن این کتاب، تاثیری بود که در زندگیام از آثار آلاحمد گرفته بودم، بود؛ تاثیری که فکر میکنم خیلی از همنسلان من هم آن را تجربه کردهاند. این تاثیرگذاری همچنان ادامه دارد و هنوز هم آثار آلاحمد جزو کتابهای پرفروش بازار نشر هستند.»
وی خاطر نشان کرد: «من در نوجوانی خیلی تحت تأثیر نثر این نویسنده قرار گرفتم اما در ادامه و با توجه به اینکه فلسفه خواندم و روی نظریههای مختلف کار کردم، تبدیل شدم به منتقد آل احمد. به نوعی میتوانم اعتراف کنم که برای من نقدِ آلاحمد، نقدِ خودم است.»
این منتقد گفت: «برخی منتقدان حوزه روشنفکری مانند مهرزاد بروجردی در کتاب «روشنفکران ایرانی و غرب» اشاره به این دارند که اصلاً ورود به حوزه روشنفکری ایرانی بدون اینکه موضعی نسبت به آلاحمد داشته باشیم، غیرممکن است. به عبارت دیگر یکی از مجاری ورودی روشنفکری ایرانی، نوشتههای جلال آلاحمد است. با این توضیح یکی از دغدغههایم برای ورود به حوزه نقد مدرن این بود که تکلیف خودم را با آثار و تفکرات این نویسنده و تجربیات خودم که با نوشتههای او پیوند خورده بود، روشن کنم.»
وی اضافه کرد: «نکته مهم دیگر این بود که بتوانم کار نظریه ادبی و نقد ادبی را وارد مباحث بنیادین روشنفکری ایرانی بکنم. یعنی نقد ادبی را از حیطه نقدهای بلاغی، ملانقطی و سیطره نقدهای بیخطر غیرسیاسی در عرصه روشنفکری خارج کنم و مباحث مهم نقد ادبی را به روشنفکری و مدرنیته ایرانی ربط بدهم.»
گلستانی با اشاره به رویکرد و روشمندی نگارش این کتاب اظهار داشت: «طبیعتاً من در نگارش این کتاب، به شدت تحت تأثیر دریدا بودم؛ با این توضیح که او میخواست تاریخ فلسفه را به شیوه نقد ادبی بخواند، اما من سعی کردم در این کار انتقادی که عنوان واسازی را به تبعیت از دریدا برایش انتخاب کردهام، به دنبال این بگردم که آلاحمد درون چه استعارههایی فکر کرده و نوشته و آنچه من به او میگویم این است که گفتمان غربزدگی، چطور در دل آن استعارهها شکلگرفته است.»