جایزهی ابوالحسن نجفی، به همت شهر کتاب از امسال به برترین ترجمهی سال در زمینهی رمان و داستان کوتاه اهدا میشود. هیات داوران این جایزه (ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، عبدالله کوثری، مهستی بحرینی، مژده دقیقی و محمود حسینیزاد)، پنج اثر ترجمه شده در سال ۱۳۹۴را برای راهیابی به مرحلهی نهایی برگزیدهاند که یکی از آن پنج اثر، رمان «کپسول زمان» نوشتهی پل استر با ترجمهی خجسته کیهان است. به همین مناسبت گفتوگوی کوتاهی با مترجم کپسول زمان صورت گرفته که در ادامه خواهد آمد:
ترجمه را از چه زمانی آغاز کردید؟
ترجمه را از دوران دانشجویی آغاز کردم. برای پایاننامه در دورهی کارشناسی در رشتهی علوم اجتماعی در دانشگاه تهران بخشی از کتابی دربارهی جمعیتشناسی را از زبان انگلیسی به فارسی برگرداندم. چند سال بعد هم وقتی بار دیگر در دورهی کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه سوربن فرانسه شروع به تحصیل کردم داستانهایی را از زبانهای انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه کردم.
شما تاکنون چند اثر ترجمه و منتشر کردهاید و از چه زبانی ترجمه میکنید؟
تا کنون بیش از ۴۵ کتاب، بیشتر رمان، را از زبانهای انگلیسی و فرانسه ترجمه کردهام.
معیار انتخاب آثار برای ترجمه به فارسی از نظر شما چه چیزهایی است؟
غالبا آثاری را انتخاب میکنم که از دیدگاه ادبی ارزشمند و در عین حال نمودار عصر و زمانهی خود باشند. آشنایی با دیدگاههای هر نویسنده هم میتواند مرا به خواندن و ترجمهی آثارش علاقهمند کند. مثلا خواندن این جمله از ماریو بارگاس یوسا - علاوه بر بعضی از آثارش - باعث تشویق من به ترجمه ی رمانهای او شد: «بدون کتابهای خوبی که خواندهایم از آنچه که هستیم بدتر میشدیم، بیشتر هم رنگ جماعت، مطیعتر، آرامتر، و روحیهی انتقادی که موتور پیشرفت است هرگز به وجود نمیآمد.» به باور من خواندن آثار ادبی مدارا، خودباوری و دوری از کوتهبینی و تعصب را رواج میدهد.
از این گذشته سبک نگارش نویسنده نیز دارای اهمیت است. گزینش آثار پل استر برای ترجمه با توجه به این صورت گرفت که از نویسندگان صاحب سبک امریکاست. نویسندهای که در زمینههای گوناگونی همچون نقد ادبی، سناریو نویسی، شعر و خاطره نویسی آثاری دار. استر در حالیکه رمان های مردم پسند و پر خواننده می نویسد، به مسائل و چالش های انسان معاصر نیز می پردازد. او بر این باور است که تنها بهوسیلهی پرداختن به واقعیت است که میتوانیم واقعیتی را که مجبور به زندگی در آن هستیم، به درستی مشاهده و به نحو منطقی درک کنیم.
کپسول زمان که عنوان اصلی اش «گزارش از درون» است، روایت رشد نویسنده از کودکی تا نوجوانی را در بر میگیرد. در این کتاب نویسنده کودکی خود را با ارائهی سلسلهای از اشیاء و پدیدهها شرح داده است.
در کار ترجمه چه الگوهایی از کارهای مترجمان برجسته مورد نظر شماست و از کدام یک از آثار مترجمان ایرانی بهره میبرید و دوست دارید؟
در نوجوانی با ترجمههای آقای محمد قاضی آشنا شدم و تحت تأثیر نثر زیبای ایشان قرار گرفتم. بعدها ترجمههای آقای به آذین و سایر مترجمان خوب را هم خواندم. از ترجمههای قدیم کتاب «سرخ و سیاه» اثر استاندال با ترجمهی آقای مشفق همدانی( که نایاب است) و از آثار جدیدتر «گفتگو در کاتدرال» نوشتهی ماریو بارگاس یوسا، ترجمهی آقای کوثری بهترین آثاری هستند که خواندهام.
به نظر شما چه ویژگی یک ترجمه را کامل و زیبا میکند؟
وفاداری به متن، موفقیت در برگردان سبک نگارش نویسنده و تسلط به زبان مقصد از ویژگیهای ترجمههای خوب است. در این زمینه تسلط به زبان خارجی واجب است، ولی برای ترجمهی آثار ادبی کافی نیست. دانش ادبی، سبکشناسی و آشنایی با ویژگیهای فرهنگی و کشور نویسنده نیز به مترجم کمک میکند.
آیا تاکنون در کارگاههای ترجمه شرکت کردهاید؟
هنگام تحصیل در کلاسهای ترجمهی ادبی از دو زبان نگلیسی و فرانسه شرکت میکردم. همچنین در کلاسهای آزاد ترجمه در دانشکدهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سوربن.
با ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی تا چه حد مانوس هستید و آثار کدام یک از شاعران و نویسندگان فارسی را برای تعالی و درستنویسی نثر مترجمان پیشنهاد میکنید؟
با ادبیات کلاسیک و مدرن تا حدی آشنا هستم. فکر میکنم خواندن آثار کلاسیک از جمله تاریخ بیهقی و بوستان سعدی و آشنایی با متون قدیم برای مترجم لازم است.
مهمترین آسیب را در وضعیت بازار آثار ترجمه شده ادبی به فارسی چه میبینید؟
مهمترین آسیب در بازار آثار ترجمه شده، چاپ و انتشار آثاریست که توسط افراد تازه کاری که دانش کافی ندارند ـ و گاه برای سرعت عمل کتابی را میان خود تقسیم و به صورت دستهجمعی ترجمه میکنند ـ ترجمه میشود.
آینده ترجمه در ایران را چگونه میبینید؟
بازار ترجمه در کشور ما چنان آشفته است که اگر به همین شکل ادامه یابد آیندهی خوبی نمیتوان برایش پیشبینی کرد. البته وجود چنین جوایزی به نوبهی خود مثبت است و اثر خوبی بر جای میگذارد.
بهترین کتاب ترجمه شدهای که تاکنون خواندهاید کدام کتاب است؟
همانطور که قبلا گفتم «سرخ و سیاه» اثر استاندال با ترجمهی آقای مشفق همدانی (که آن را با اصل اثر مقابله کردهام) و «گفتگو در کاتدرال» اثر ماریو بارگاس یوسا با ترجمهی آقای کوثری.