جایزهی ابوالحسن نجفی، به همت شهر کتاب از امسال به برترین ترجمهی سال در زمینهی رمان و داستان کوتاه اهدا میشود. هیات داوران این جایزه (ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، عبدالله کوثری، مهستی بحرینی، مژده دقیقی و محمود حسینیزاد)، پنج اثر ترجمه شده در سال ۱۳۹۴را برای راهیابی به مرحلهی نهایی برگزیدهاند که یکی از آن پنج اثر، رمان «آنچه با خود حمل میکردند» نوشتهی تیم اوبراین باترجمهی علی معصومی (انتشارات ققنوس) است. به همین مناسبت گفتوگوی کوتاهی با مترجم این اثر صورت گرفته که در ادامه خواهد آمد:
کار ترجمه را از چه زمانی آغاز کردید؟
کار ترجمه را از سال ۱۳۵۴ با آماده کردن متنهای درسی برای کلاسهای تکنولوژی آموزش در رادیو تلویزیون ملی ایران و سپس با ترجمهی متنهای علمی هم برای مخاطبان عام وهم برای دانش پژوهان مقطعهای گوناگون آموزش رسمی آغاز کردم.
شما تاکنون چند اثر ترجمه و منتشر کردهاید و از چه زبانی ترجمه میکنید؟
شمار ترجمههای غیر درسی من از زبان انگلیسی به ۳۰ جلد رسیده است.
معیار انتخاب آثار برای ترجمه به فارسی از نظر شما چه چیزهایی است؟
بیش از هر چیز به نو بودن اثر و استقبال منتقدان معتبر و درخور بودن آن با خواستها و نیازهای مخاطبان اهمیت میدهم.
در کار ترجمه چه الگوهایی از کارهای مترجمان برجسته مورد نظر شماست و از کدام یک از آثار مترجمان ایرانی بهره میبرید و دوست دارید؟
کارهای سروش حبیبی، منوچهر بدیعی، و کوثری و ... را که فهرست بالا بلندی میشود. الگوی من همان الگوی همیشگی همهی مترجمان است با تأکید برپالودگی زبان فارسی.
به نظر شما چه ویژگی یک ترجمه را کامل و زیبا میکند؟
خودآگاهی مترجم و کوشش در نوآوری و پالایش و پردازش ذهن و زبان، تلاش در دستیابی به زبانی روان و در عین حال وفادار به هنجارهای منطقی و کارآی زبان، و چه بهتر که خود اهل نویسندگی و شعر سرایی باشد.
آیا تاکنون در کارگاههای ترجمه شرکت کردهاید؟
خیر، نه دسترسی داشتهام و نه متأسفانه گرفتاریهای پیشه به من فرصت شرکت کردن در کارگاهها میداده است. البته خودم تا کنون چهار دوره کارگاه برگزار کردهام که بچههای شرکت کننده درآنها کارهای خوبی به جامعهی کتابخوان هدیه کردهاند.
با ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی تا چه حد مأنوس هستید و آثار کدام یک از شاعران و نویسندگان فارسی را برای تعالی و درستنویسی نثر مترجمان پیشنهاد میکنید؟
عشق به ادبیات کلاسیک ایران برایم حتا از عشق به معشوق ملموس! هم مهمتر بوده و هست. میتوانم پس از شصت سال خواندن هر روزی آثار ادبی فارسی بگویم که با این ادبیات آشنایی خوبی دارم. از گذشتههای دور پیداست که حافظ، سعدی، مولانا ، بیهقی، عطار و. . . حرف اول را میزنند و از امروزیان گلشیری، آشوری، نجفی، ادیب سلطانی و . . .
مهمترین آسیب را در وضعیت بازار آثار ترجمه شده ادبی به فارسی چه میبینید؟
ورود شمار اندکی از بر و بچههایی که انگلیسی را خوب میدانند اما از گنجینهی سرشار ادب خودی آنقدر که شایستهی آن است بهره نمیگیرند و شکیبایی جستجو در مورد موضوع کارشان ندارند، با آن خوان بی دریغ اینترنت در جلوشان پهن است.
آینده ترجمه در ایران را چگونه میبینید؟
چشمانداز را بسیار امید بخش میبینم و شاید چندان ربطی نداشته باشد، اما در همین جا می گویم که امیدوارم وضعی پیش بیاید که به سوی ترجمه از فارسی به زبانهای دیگر و بهتر از آن نویسندگی به زبانهای دیگر پیش برویم.
بهترین کتاب ترجمه شدهای که تاکنون خواندهاید کدام کتاب است؟
شمار بهترینها آنقدر زیاد است که گزینش یکی به عنوان بهترین را به قول قدیمیها ممتنع میکند.