همایش مترجمان آثار تولستوی به زبانهای مختلف از روز یکشنبه سوم شهریور در بنیاد تولستوی در شهر تولای روسیه برگزار میشود. بهدنبال همکاریهای مرکز فرهنگی و بینالملل شهرکتاب با بنیاد تولستوی، خانم مهناز صدری مترجم کتاب «پدر سرگی» تولستوی در این همایش شرکت میکند و دربارهی تاثیر روحی ترجمهی «پدر سرگی» سخن میگوید. گفتوگو با خانم صدری دربارهی حضور در این همایش و چکیده متن سخنرانی ایشان از نظر مخاطبان میگذرد.
***
شخصیت تولستوی و تاثیری که در ادبیات روسیه داشته است را چگونه ارزیابی میکنید؟
من استنباط میکنم که تولستوی یک آدم نبود که تکامل پیدا کند بلکه سه نفر بود چون آنقدر اخلاقش در مراحل مختلف زندگیاش متفاوت بوده که نمیتوانیم بگوییم این همان آدم بوده که تغییر گفتار و کردار داده است. تولستوی در زمان جوانیاش بسیار عیاش بوده و چندین مرتبه باختهای بزرگ داشته و برادرانش همه از او مینالیدند و فکر میکردند که آینده تیره و تاری دارد ولی بعد از اینکه برادر بزرگش که افسر بود او را میبرد به ارتش و در سیبری در هنگ توپخانه بوده، آنجا یک کم تغییر میکند اما بعد از ازدواج با سوفیا تغییرات بیشتری در زندگیاش اتفاق میافتد. همسر تولستوی که زن بسیار هنرمندی بود شوهرش را همراهی میکرد و حتا چندین بار آنا کارنینا و جنگ و صلح را بهصورت دستنویس نوشته و بسیار همراه تولستوی بوده ولی در پایان با هم به اختلاف میخورند چون تولستوی در پایان عمرش تصمیم میگیرد که تمام حق تالیف آثارش را به فقرا ببخشد و خانواده بزرگش را در سختی مادی قرار میداده و سوفیا هم مانند هر زن خردمند دیگری که باید مواظب خانواده باشد نمیتوانست این را تحمل بکند. تولستوی بعد از بازگشتش از ارتش، ارث پدری به او میرسد و در آن خانه شروع به نوشتن جنگ وصلح میکند و مدتهای زیادی را در کتابخانهها برای نوشتن جنگ و صلح سپری میکند تا اطلاعات درستی را بنویسد حتا میتوان آن کتاب را بهعنوان یک تاریخ از آن استفاده کرد و این کتاب فقط رمان نیست بلکه اطلاعات بسیار جامعی به دست میدهد که بسیار اسنادی است. بعد از «جنگ و صلح» شروع به نوشتن «آنا کارنینا» میکند و این کتاب تقریبا شروع مرحله دوم زندگیاش است و این کتاب، فساد درباری را نشان میدهد که آنجا چه خبر است و این کتاب نشان دهنده تولستوی آرام، پدر، نویسنده و اشرافی است اما بعد از آن یک دفعه بحرانی که در تفکر تولستوی روی میدهد و این در تمام ادبیاتش مشخص است و به اصطلاح دچار شکست شدید روحی میشود و در پی آن تولستوی از طبقهی اشرافی جدا میشود و کاملا مردمی میشود. در عکسهای آن دوره حتا تغییر فرم لباس پوشیدن تولستوی گویای تحول روحیاش است. در تمام مدت مرحله سوم زندگیاش لباسش لباس دهقانی بوده، همان پیراهن سفید دهقانی روسی. تفریحاتش هم جالب بوده مثلا مدتی نزد کفاش شهرشان بود و از او کفاشی یاد گرفته و چکمه میدوخته است.
درونمایه رمان «پدر سرگی» چیست و چه جنبههایی از زندگی تولستوی را میتوان در آن دید؟
تولستوی یک رئالیست بوده و با خواندن کتابهایش همیشه با واقعیتها بدون پرده مواجه میشویم خیلی رک و واضح عقایدش را بیان میکند برای همین آثار تولستوی جنبههای اخلاقی و تعلیمی دارد و خیلی راحت میتوان درک کرد چه میگوید. تولستوی برای آنکه «پدر سرگی» را بنویسد رفت و در دیر زندگی کرد و آنجا تظاهرسازی آنها را دید که چقدر به هم حسودی میکنند و پشت سر هم بد میگویند و زشتی کارهایشان را دید و بعد که آمد چیزهایی نوشت که کلیسای ارتدوکس آنرا تکفیرش کرد. از نظر من راهش بهسوی خدا بیشتر باز شد و بیواسطه خودش به خدا رسید و از طریق کلیسا یا کشیش به خدا نرسید.
همایش مترجمان آثار تولستوی در چه تاریخی برگزار میشود و چه کسانی در آن شرکت میکنند؟
همایش مترجمان آثار تولستوی، من فکر میکنم آنها از مترجمانی دعوت کردند که آثار تولستوی را از روسی به زبانشان ترجمه کردهاند و از ۳ شهریور تا ۶ شهریور ادامه دارد و ۶ شهریور که همزمان با سالروز تولد تولستوی است تمام میشود. این برنامه در شهر تولای در املاک خصوصی تولستوی، یاسنایا پالیانا برگزار میشود. البته این ملک الان خانه- موزه تولستوی است. مزار تولستوی همیشه در ذهن من زنده مانده است.