روزبه رحیمی: انتشارات ساقی در چند سال اخر کتابهایی با موضوع رسانه منتشر کرده است که تازهترین آنها «تاریخ تطبیقی رسانهها» نام دارد. مترجم این کتاب، داریوش دلآرا، فارغالتحصیل رشتهی مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد تهران است. او در حوزهی تولید کتاب هم دستی دارد و تاکنون مدیر تولید بیش از صد عنوان کتاب برای ناشران مختلف بوده است. دلآرا در کنار ترجمه و نشر کتاب، به روزنامهنگاری هم مشغول است و بهصورت پارهوقت برای چند مجله مطلب مینویسد. مصاحبهی اینترنتی ما با این مترجم را بخوانید:
شما ویراستار چند کتاب در زمینهی رسانهها و ارتباطات بودهاید. علاقهتان به این موضوع از کجا میآید؟
پس از اتمام تحصیل، بنا به علاقه، کارم را با ویراستاری کتاب آغاز کردم. معتقدم برای آنکه مترجم قابلی شوید، ابتدا باید زبان مقصد را خوب بدانید. ویراستاری به شما کمک میکند درک خوبی از زبان مقصد داشته باشید. ویراستاری تطبیقی کتاب همواره برایم لذتبخش بوده و مجالی فراهم کرده تا بتوانم با کار مترجمان صاحبسبک، دقیقتر آشنا شوم و فوتوفنهای ظریفشان را در ترجمه بهخصوص در واژهگزینی بیاموزم. کتابهای بیشماری را عمدتاً بدون ذکر نام ویراستاری کردهام. اولین کتابی که در حوزهی ارتباطات و رسانه ویراستاری کردم، «انحصار نوین رسانهای» و پس از آن «روپرت مورداک؛ امپراتوری رسانهای» (هر دو، نشر ساقی، ۱۳۸۵). در واقع جرقهی علاقهام به ارتباطات با این دو کتاب زده شد. دنیای پررمز و راز رسانهها و نحوهی تطور و تأثیرگذاریشان بر زندگی بشر همواره برایم جذاب بوده و هست. پس از آن، در سال ۱۳۸۸، سرپرستی تولید مجموعهای ۳ جلدی با موضوع کتابهای رسانه را برای انتشارات سروش برعهده گرفتم. «مصاحبهی رادیویی»، «نویسندگی برای مطبوعات و رسانههای الکترونیک» و «ژورنالیسم؛ مفاهیم نظری و کاربردی» عناوین این مجموعهاند. کتاب آخر را دوست و مترجم نازنین، آقای داود حیدری ترجمه کردهاند و ویراستاری آن را بنده به عهده گرفتم.
لطفاً توضیحی در مورد جین چپمن، نویسندهی این کتاب، بدهید.
خانم دکتر جِین چپمن، پروفسور ارتباطات و روزنامهنگاری دانشگاه کیمبریج است و تخصصشان تاریخ تطبیقی رسانهها با تمرکز ویژه بر روزنامهها است. ایشان ده کتاب و مقالات بسیاری نوشتهاند که عنوان جدیدترین کتابشان «جنسیت، شهروندی و روزنامهنگاری؛ دیدگاههای تاریخی فراملی و تجزیه و تحلیلهای فرهنگ عامه در هندوستان، بریتانیا و فرانسه» است. «تاریخ تطبیقی رسانهها» کتاب اولشان است که در سال ۲۰۰۶ نامزد بهترین کتاب در ایالات متحده شد. خانم چپمن مدیر یک پروژهی تحقیقاتی در شبکهی بیبیسی با موضوع تاریخ فرهنگی رسانههای تصویری در خلال دو جنگ جهانی هم هست و با چند شبکهی تلویزیونی اروپایی همکاری دارد.
از عنوان کتاب شروع کنیم. تاریخ تطبیقی رسانهها به چه معناست و منظور از رویکرد تطبیقی چیست؟
در حوزهی تاریخ رسانهها کتابهای بسیاری نوشته شده و هرکدام از منظری به این حوزه پرداختهاند. برخی از نظرگاه اجتماعی و جامعهشناسی به رسانهها پرداختهاند، مثل «تاریخ اجتماعی رسانه؛ از گوتنبرگ تا اینترنت» (نوشتهی ایسا بریگز و پیتر بِرک که با ترجمهی دکتر نمکدوست به بازار آمده است) و برخی دیگر دیدگاههای تکنولوژیک و حتی اقتصادی را محور خود قرار دادهاند. در این کتابها، ارائهی مطلب و اطلاعات، به لحاظ تاریخی سیری خطی و پیوسته دارد. با این حال، بهگمانم، آنچه «تاریخ تطبیقی رسانهها» را متمایز میکند، رویکرد تطبیقی آن است. نویسنده معتقد است درک ارتباطات مدرن مقولهای چندوجهی است و به عناصر بیشماری از جمله اقتصادها، سیاستها، فناوریها، جوامع، فرهنگها و حتی ادوار تاریخی وابسته است و صرفِ ترجیح یک عنصر حق مطلب را ادا نمیکند. بنابراین، برای ارزیابی و سنجش اهمیت هر کدام از عناصر ناچار به مقایسهایم و تنها از این طریق است که میتوان گذشته را در یک چشمانداز مشاهده کنیم و درک فراگیرتری از علتها و معلولها داشته باشیم. به باور نویسنده، رویکرد تطبیقی اولین گام مهم برای درک بهتر تاریخ رسانهها و صنایع کشورهایی است که کتاب به آن میپردازد. «تاریخ تطبیقی رسانهها» در واقع سیر تحولات و پیشرفتهای هفت صنعت رسانهای یعنی مطبوعات، رادیو، موسیقی، تلویزیون، سینما، تبلیغات و اینترنت را از اواخر سدهی هجدهم به این سو به صورت مقایسهای بررسی میکند.
تقسیمبندی بخشهای کتاب بر چه اساسی است؟ چرا انقلاب فرانسه بهعنوان مبدأ این پژوهش انتخاب شده است؟
فصلبندی، هم براساس رخدادهای تاریخی است و هم موضوعی. انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹ رویداد سرنوشتسازی در تاریخ بوده و تقریباً تمام شئون زندگی مردمان سدهی هجدهم به بعد را متأثر کرده است. این ایده که مردم بتوانند بهمدد رسانهای نوپا (روزنامهها) حکومتی را ساقط کنند، در تاریخ تحولات بشر بیبدیل بوده است. شیوهی دستیابی فرانسه به این دگرگونی ـ از نظمی «قدیم» به نظمی «جدید» ـ تا امروز درک ما از «انقلاب» را بهروشنی مشخص کرده است. جنبشهای مدرن که ورای امور عمومی بهتدریج بر حوزهی تفکر سیطره یافتند ـ نظیر ملیگرایی، لیبرالیسم، دموکراسی، و سوسیالیسم ـ از رویدادهای سال ۱۷۸۹ الهام گرفتهاند، بهطوری که این مقطع تاریخی، امکان دسترسی به سدهی مهم نوزدهم و همچنین تأثیر سرنوشتساز میراث اروپایی بر پیشرفت رسانهها را فراهم کرده است. بنابراین، انقلاب فرانسه به عنوان الهامبخش دیگر انقلابهای جهان و موتور محرک توسعه و دگرگونی رسانهها، نقطهی آغاز کتاب است.
این پژوهش دربارهی چه کشورهایی انجام شده و ملاک انتخاب آنها چه بوده است؟
کتاب دربارهی گذشته و حال و صنایع رسانهایِ پنج کشور صاحبِ رسانه است که عبارتاند از: بریتانیا، فرانسه، ایالات متحده، ژاپن و آلمان. ملاک انتخابشان نیز تجارب ارزشمندی است که در حوزهی توسعهی رسانهها داشتهاند. نخستین تجربهی آزادی مطبوعات در فرانسه محقق شد. فرانسویها مبدع رسانهی سینما هم هستند و در عصر روشنگری، عالم اندیشهها ـ چه سیاسی و چه فرهنگی ـ بهشدت متأثر از متفکران فرانسوی و زبانشان بودند.
از لحاظ اقتصادی، امپراتوری بریتانیا بر عالم حکم میرانْد و ادارهی مستعمرات بیشک بدون ارتباطات میسر نبود. تجربهی روزنامههای زنجیرهای، روزنامه و لُردهای مطبوعاتی ریشه در این کشور دارند. ایالات متحده نیز تجارب بزرگی را در حوزهی رسانهها از سر گذرانده، از جمله چاپ روزنامههای ارزانقیمت، پیدایش کمپانیهای فیلمسازی در هالیوود و... . آلمان و ژاپن نیز به چند دلیل انتخاب شدهاند. اول، اهمیت اقتصادی کنونی این دو کشور و مجتمعهای عظیم چندملیتی رسانهای تأثیرگذارشان است. دوم، شیوهی برهمکنش سیاست و ایدئولوژی و رسانهها در قرن بیستم، قبل و بعد از جنگ جهانی اول است. نویسنده معتقد است که نقش پیشتازی ژاپن در نهادینهسازی رسانهها، به نحو چشمگیری دستکم گرفته شده است. بهعلاوه، شیوهی واکنش ژاپنیها به سنتزدایی، از طریق بهکارگیری رسانهها، و نیز فرایند خلاقانه به «مدرنیتهی آخر» و فرآیند «مدرنیزاسیون بازتابی» یک جنبهی مهم غیرغربی به رسانههای این کشور افزوده که معمولاً در تحقیقات نادیده گرفته میشود. پیدایش نمونههایی از سازمانهای کسبوکار رسانهای و ارتباطشان با سیاست و نمونههای جالبِ رادیوـتلویزیونهای همگانی در دو کشور آلمان و ژاپن طی سالهای پس از جنگ از دیگر دلایل انتخاب این دو کشور است.
عنصر «تداوم» که مورد تأکید این کتاب است به چه معناست؟
یکی از راههای نگاهکردن به تاریخ، بررسی تداوم و دگرگونی و نحوهی برهمکنش این دو است. نویسنده معتقد است که سیر تاریخ، همواره با فراز و نشیب پیش میرود و این «تداوم» و «گسست»ها در تاریخ رسانهها منشأ تحولات و پیشرفتهای مهمی بودهاند. دگرگونیهایِ مکرر بیشتر در کانون توجهاند و بیشتر بررسی و تجزیه و تحلیل میشوند. کتاب، بر عنصر «تداوم» تأکید میکند و این بحث را پیش میکشد که در سیر تاریخ رسانهها ریسمانهای مشخص پایندهای وجود دارند؛ گرچه سطح اهمیتشان بسته به شرایط و دورهها متفاوت است. «تداوم» به این معنا نیست که روایت پیوستهای به دست دهیم که پیشرفتهای مستمر تا عصر حاضر را عیان کند که بهترین وضعیت ممکنِ توسعه در انقلاب رسانهای است. «تداوم» همچنین روایت سادهای از هژمونی تدریجی آمریکایی هم نیست. خاستگاهها از مکانهای دیگر نشأت میگیرند. بنابراین، کتاب، هم به دنبال یافتن تأثیرات «تداوم» بر میراث اروپا است و هم جستوجوی تأثیرات آن بر میراث ژاپن.
این کتاب میان سه مرحلهی توسعهی رسانهها تمایز قائل میشود: «خاستگاهها»، «اوجگیری» و «شتابگیری». لطفاً توضیحی در مورد این مراحل بدهید.
مسیر منتهی به جهانیسازی کنونی رسانهها، در سدهی نوزدهم بنیان نهاده شد. در واقع، بنیانها بیشک به این سده بازمیگردند. برای مثال، پیدایش سینما از خاستگاهها و ریشههای فرهنگ بصری قرن نوزدهم منشعب شده است. قدمت رادیو و بینالمللیشدن صنعت رسانه، به پیش از ۱۹۱۴ میرسد. بذرهای پخشِ رادیوـتلویزیونیِ همگانی در بریتانیا در ۱۹۰۴ افشانده شد؛ زمانی که وزارت پست، برای نخستینبار مسئولیت اولین ارتباطات بیسیم را ـ که بسط نظام تلگراف تلقی میشد ـ برعهده گرفت. در همان حال، در ۱۹۱۲، ایالات متحده در حال تجربهی «ارتباطات بیسیم رایگان برای همه» بود. غرق شدن کشتی تایتانیک، اهمیت ارتباطات بیسیم را عیان کرده بود. از این رو، ارزشهای ملی بهسرعت اثرات خود را نشان دادند و الگوهای متمایزکنندهی توسعه در بریتانیا و آمریکا، در مراحل آغازینْ آشکار شدند.
فرایندی که طی آن جهانی شدن پدید آمد، به دلیل پیچیدگیاش، محل بحث و مناقشههای بیشماری است. قطعاً خاستگاه قرن نوزدهمیِ بینالمللیشدن، بستر را برای شالودههای جهانی سازی مدرن فراهم کرد. این فرایند سه جنبه داشت. جنبهی نخست: برخی صنایع رسانهای ـ مثل رادیو، سینما و موسیقی ـ بهعنوان صنایع جهانی شروع به فعالیت کردند. جنبهی دوم: برخی صنایع رسانهای، مثل روزنامهها، بهصورت منطقهای و سراسری رشد کردند و صرفاً از طریق توسعهی رویکردهای مدرنِ کسبوکار و به مدد تکنولوژیهای جدید، جهانی شدند. جنبهی سوم: در برخی صنایع، تفکر جهانی شدن خیلی زودتر آغاز شد. برای مثال، جولیوس رویتر پیش از پیدایش تلگراف، از کبوتر برای انتقال «اطلاعات» تجاری میان مرزهای کشورها استفاده میکرد. شارل لویی آواس نیز کار خود را از ترجمهی اسناد کشورهای دیگر برای دولت فرانسه آغاز کرد. وقتی تکنولوژی ابداع شد، کالایی شدنِ «خبر» از طریق شبکههای ارتباطی جهانی ممکن شد. هرچند، از دیدگاه برخی، این شکل از تجاریسازیْ نامطلوب و ناخوشایند به نظر میرسید.
چنین پیشرفتهایی را معمولاً به عنوان بخشی از فرایند «مدرنیته» طبقهبندی میکنند. میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد که آیا فرایند جهانیسازی پیش از مدرنیته آغاز شده یا نه؛ آیا مدرنیته تنها ماهیت جهانیسازی را تغییر داد؛ و آیا جهانیسازی پیامد مدرنیته بوده یا نه. نمونههای پیشامدرنیتهی بسیاری نیز وجود دارند: همچون امپریالیسم و شبکههای بازرگانی پیش از کاپیتالیسم. از این رو، این کتاب میان سه مرحلهی توسعهی رسانهها تمایز قائل میشود: «خاستگاهها»، «اوجگیری»، و «شتابگیری».
مخاطبان این کتاب چه کسانی هستند؟
کتاب متنی روان و اطلاعرسان دارد. از این رو، علاوه بر دانشجویان ارتباطات و رسانه، تمام علاقهمندان به رسانهها و ارتباطات را هم در ذیل مخاطبان خود میآورد.
وضعیت مطالعات رسانه در ایران و منابع موجودِ مرتبط با این موضوع را چگونه میبینید؟
یکی از دلایل انتخاب این کتاب، فقر منابع پایهای و بهروز در حوزهی ارتباطات است. متأسفانه بیشتر منابعی که در دانشگاهها و محافل آکادمیک ما استفاده میشود، قدیمی است. ناشرانی هم که انتشار اینگونه کتابها جزو مأموریتشان است، به دلیل وضعیت بازار نشر تمایلی ندارند در این حوزه چندان فعال باشند. البته معدودی کتاب تأثیرگذار در چند سال اخیر منتشر شده، که احتمالاً نه ماحصل یک جریان مستمر، که حاصل تلاشهای انفرادی اشخاص است. در حوزهی تاریخ رسانهها تنها اثر قابلتأمل کتاب «تاریخ اجتماعی رسانهها» است که بهتازگی ترجمه و روانهی بازار شده است.
کتاب جدیدی در دست ترجمه یا انتشار دارید؟
در سال ۱۳۸۶، یک مجموعهی ششجلدی دایرهالمعارف برای نوجوانان ترجمه کردم و به دست انتشارات نغمهنواندیش سپردم که متأسفانه تنها یک عنوان آن تاکنون چاپ شده است. پنج عنوان بعدی در نوبت چاپاند. «اطلس تاریخی جهان اسلام» را در ۱۳۸۹ برای انتشارات امیرکبیر ترجمه کردهام که در دست انتشار است. اکنون مشغول مراحل پایانی ترجمهی کتاب پرورقی هستم به نام «دایرةالمعارف مصور تاریخ جامع موسیقی» که در سال جاری از سوی انتشارات سایان منتشر خواهد شد.