روزبه رحیمی: شیوا مقانلو، در ادبیات و پژوهشهای سینمایی نامی آشناست. او آثاری از دونالد بارتلمی، آر . ال استاین، پل استراترن، لوئیس بونوئل، جاناتان سوئیفت و ... را ترجمه کرده است. با اینکه بیشترین فعالیت او در زمینهی ترجمه و تالیف در حوزهی ادبیات داستانی است، اما ترجمه و پژوهش سینمایی نیز در کارنامهی کاری او دیده میشوند. به تازگی کتاب «ژانرهای سینمایی: از شمایلشناسی تا ایدئولوژی» به همت نشر بیدگل با ترجمهی مقانلو راهی بازار شده است. این کتاب مجالی ایجاد کرد تا دربارهی تازهترین آثار او و همچنین مقولهی ژانر با او گفتوگو کنیم.
- ژانر از موضوعاتی است که در نقدهای سینمایی ما به آن اشارهی زیادی میشود اما به علت کمبود منابع فارسی در این زمینه، این مباحث با کجفهمیهای بسیاری همراه است. چه شد که تصمیم به ترجمهی این کتاب گرفتید و چرا از بین کتابهای مربوط به ژانر این کتاب را انتخاب کردید؟
این کتاب پیشنهاد دوستان نشر بیدگل بود. کمی قبلش صحبتهایی شده بود که با ترجمهی کتابی سینمایی با هم همکاری کنیم، و در ادامه همان صحبتها بود که دبیر بخش سینمایی نشر ـ آقای مهدی نصراللهزاده ـ کتاب را پیشنهاد دادند. ایشان هم به نیازهای مخاطب داخلی اشراف داشتند، هم به آثار جدید و بهروز خارجی، و هم به سلیقه و استانداردهای من. و نظر تخصصیشان این بود که جای چنین کاری در ایران به شدت خالیست، که شما هم به آن اشاره کردید: مبحثی که درموردش زیاد صحبت میشود اما منبع آکادمیک و روشنی ندارد. به هرحال نوع و محتوای کتاب هم به خواست شخصی من نزدیک و برایم جذاب بود. متن در عین ساده و روان بودن، هم جدید است و هم علمی، یعنی نه فقط مخاطبان خاص ـ مثلا دانشجویان آن رشته ـ را درگیر میکند بلکه برای هر خوانندهی کلی علاقهمند به هنر هم جذاب است. بهخصوص که مباحث مربوط به عناصر و قراردادهای ژانری، مخاطبان، و مضامین ژانری به راحتی در ادبیات نیز قابل تطبیق هستند و علاقهمندان ادبی را هم در برمیگیرند.
همانطور که در مقدمه آمده است، این کتاب به بررسی ژانرهای سینمایی و فیلمهای ژانری در سه سطح میپردازد. این سه سطح چیست و چه تفاوتی میان سینمای ژانر و ژانر سینمایی وجود دارد؟
درمورد بخش اول سوالتان: این سه سطح، یکی سطحیست که ژانرهای مختلف هم با یکدیگر و هم با کل تولیدات ژانری مرتبط میشوند، مثل کلماتی که هم معانی مستقل و مشخص دارند و هم نسبت خاصی در بافت و زمینه یک جمله. در سطح دوم تمرکز روی هر ژانر خاص است، این که یک ژانر چه عناصر و ویژگیهایی دارد و آیا آن ویژگیها منحصر به فردند یا در سایر ژانرها هم دیده میشوند. در سطح سوم هم به جای ابتدا برگزیدن یک ژانر یا یک سری مشخصات و بعد منطبق کردن آنها روی فیلمها، خود یک فیلم خاص انتخاب میشود و به شکل هویتی مستقل خوانده میشود تا ببینیم چه ویژگیهایی دارد و متعلق به چه ژانریست.
دربارهی بخش دوم سوالتان، شاید این دو اصطلاح در ارجاع عینی به فیلمهای مورد نظر به یک هدف نظر داشته باشند و نهایتا به یک جا برسند، اما درحوزه تعاریف از هم متفاوتاند. ژانر سینمایی مقولهای مربوط به تعریف و طبقهبندی است، و معنای خودش را براساس کمیت و کیفیت فیلمهای تولید و تکرار شده در طول تاریخ بنا کرده است: یعنی نوع و گونهای قابل طبقهبندی با یکسری قواعد و قراردادهای آشکار و قابل انتظار. حالا فیلمها ـ یا حتا کتابهای ـ مشخص و معینی وجود دارند که درون این طبقهبندیها جا میگیرند و به آن قراردادها پابندند و در طول تاریخ تولید میشوند، در عین حال میتوانند و باید امضاهای متنوع خودشان را هم به بستر اصلیشان اضافه کنند. اینها را آثار ژانری میدانیم. بنابراین و با ذکر یک مثال موردی، وقتی از ژانر سینمایی جنایی صحبت میکنیم، یعنی یک مجموعه و گونهی مشخص با قراردادها و بازیها و الگوهای جنایی روشن که در تعداد زیادی فیلم تکرار میشود: یعنی ژانری که عنصر اصلیاش جنایت، قتل و دزدی و جسد و تعقیب و گریز و دزد و پلیس، است. حالا هر سینمایی که خود را متعلق به این قوانین بداند و از آنها پیروی کند، سینمای ژانر خواهد بود، یعنی سینمای وفادار به آن الگوها. یعنی سینمایی که از اول تکلیفش روشن است و میداند و میخواهد که در کجای یک بازی ساختاری قرار بگیرد. یعنی سینمایی که هم در نظریهپردازی و هم در تولید عینی، از وفاداریاش تخطی نمیکند، سینمایی که ارتباط تنگاتنگی با خواست اجتماعی و سیاسی دوران خود دارد و شمایلها و نشانههای فردی و اجتماعی و جنسیتی روشنی را تولید و بازتولید میکند. البته اینجا میان دو واژه فیلم movie و سینما cinema تفاوت ظریفی وجود دارد که در اشارهای خیلی کوتاه باید گفت وقتی از سینما صحبت میکنیم به ساختار بسیطتر و جامعتری اشاره داریم که نه تنها یک فیلم ـ عنصر اصلی سینما ـ درون آن قرار میگیرد بلکه کنشهای انضمامی دیگری را هم درون و همراه خود دارد و از صرف فیلمی ضبط شده بر نوار سلولوئید فراتر میرود.
- در تعریف ژانر اختلافهایی بین نظریهپردازان سینما هست. آیا این نویسنده تعریف مستقلی از ژانر دارد یا صرفاً به شرح دیدگاه سایر نظریهپردازان میپردازد؟
این نویسنده، پروفسور گرانت، یکی از معروفترین نظریهپردازان حوزهی ژانریست، به اصطلاح ژانرشناس است و تالیفات مهمی در این حوزه دارد. رویکردش در این کتاب این است که مهمترین الگوهای نظریه ژانر از قدیمترین - ارسطو- تا جدیدترین تئوریسینها را سرجمع کرده و وجوه تشابه یا تفارق اصلیشان را بیان میکند، از آدمهای مختلف نام میبرد و پانویس میدهد، و بعد با آوردن مثالهای موردی سینمایی حرف نهایی خودش را میزند. یعنی مخاطب در پایان کتاب در عین جمع داشتن نظرات تئوریسینهای مختلف، با نگاه کلی نویسنده نسبت به این مقوله هم کاملا آشنا میشود.
- از ویژگیهای این ترجمه، معادلگذاری مناسب برای اصطلاحات و نام فیلمها است. معمولاً در ترجمهی نام فیلمها اختلافات زیادی وجود دارد اما شما از نامهایی استفاده کردهاید که در محافل جدی سینمایی رایج است. چه روشی در این مورد پیش گرفتید؟
در این مرحله هم مشورتهای دقیقی با سرپرست مجموعه، آقای نصراللهزاده، داشتم تا به رویکردی برسیم که در کتابهای دیگر و بعدی این نشر هم تکرار شود. ما معتقد بودیم باید دو اصل را همزمان دنبال کنیم: ابتدا به اسم مناسبی برسیم که بیشترین نزدیکی معنایی را با اسم اصلی فیلم، و حتا مضمون آن فیلم، داشته باشد؛ همینطور هم در مورد اصطلاحات خاص. چون متاسفانه برخی فیلمها هستند که سالهاست با اسم خاص و مشهوری در ایران جا افتادهاند اما آن اسم اصلا رساننده نام و منظور اصلی فیلم نیست و شاید مخاطب را دچار بدفهمی هم بکند. البته این امر به تفاوتهای زبانی و مشکلات ترجمه و اصلا ترجمهناپذیر بودن خیلی چیزها هم برمیگردد و صرفا مشکل اسامی و اصطلاحات سینمایی نیست. به هر حال درمورد برخی اسامی بارها صحبت کردیم تا به نتیجه برسیم. در وهلهی دوم هم قرار شد ویراستار محترم کار فهرست نامها و اصطلاحات خاص چند کتاب مرجع و مورد قبول سینمایی موجود در بازار را هم مد نظر داشته باشند و نامی را مورد اجماع است و بیشترین تکرار را از سوی اهل فن داشته، مشخص کنند. در واقع به مخرج مشترکی رسیدیم که ابتدایش انتخاب خودمان بود و انتهایش هم نام مورد قبول آن فیلم در ایران از سوی اهل فن.
- تحصیلات شما در رشتهی سینما است. چند کتاب مرتبط با سینما نیز در کارنامهی شما دیده میشود اما عمدهی آثاری که ترجمه کرده و یا نوشتهاید در حوزهی ادبیات داستانی است. با توجه به اینکه منابع فارسی در زمینهی سینما محدود و عمدتاً تاریخ مصرف گذشتهاند چرا بیشتر به سینما نپرداختید؟
دلیل اولش علاقه من به ادبیات داستانیست. ادبیات همیشه برای من مقولهای جدی و جذاب بوده و فکر میکنم حتا اگر ده بار هم زندگی کنم باز نمیتوانم یکدهم کتابهایی را دوست دارم بخوانم، چه برسد به این که ترجمهشان کنم. ضمنا سلیقه ادبیام متنوع است و همانقدر که دوست دارم آثار پستمدرنها را ترجمه کنم، از برگرداندن برخی کلاسیکها هم لذت میبرم. البته در همه این اشکال به ظاهر متفاوت، حتما یک نکته مشترک در مورد متمایز و جذاب بودنشان وجود دارد که جذبشان میشوم و دست به ترجمه میزنم، یعنی شاخصی دارند که باید ابتدا برای سلیقه خودم ملموس باشد.
حرفتان کاملا قبول که منابع فارسی درست و مفید سینمایی کم داریم. بیش از همه امثال خود من تلخیاش را چشیدهایم که سالهای دانشجویی با منابع نامناسب روبهرو بودیم. اما دقیقا مشکل کمبود وقت و انرژی مترجم اینجا هم وجود دارد. دهها منبع لازم و مفید ترجمهنشده جلوی چشممان هست، اما تعداد و وقتمان محدود. بنابراین به گلچین کردن رو میآوریم. الان علاوه بر همین کتابِ ژانرهای سینمایی، کتاب مهمی زیر چاپ دارم با نشر سمت (سازمان کتابهای درسی و دانشگاهی) به نام «مطالعات سینمایی»، که همین روزها به بازار میآید. این کتاب هم نخستین ترجمه در این حوزه در ایران به شمار میرود، مفهومی که به همان اندازه و حتا بیشتر از بحث ژانر دچار سردرگمی و بدفهمی بوده، طوری که متاسفانه برخی کتابهای مصاحبه با فلان بازیگر را هم در مقوله مطالعات سینمایی قرار میدهند. ما به یک نسخه آکادمیک و معتبر نیاز داشتیم که تکلیف ماجرا را رسما روشن کند. این کتاب توسط یک تئوریسین قدر ـ خانم امی ویلاریو ـ نوشته و از سوی انتشارت راتلج منتشر شده است و به نظرم میتواند یکی از جامعترین کتابهای منبع برای مخاطبان جدی سینما باشد. واقعیت این که دو کتاب «ژانرهای سینمایی» و «مطالعات سینمایی» اصلا کارنامه پرباری برای منِ مترجم نیستند و در مقابل آن همه زحمتی که مترجمان قبلی و استادان و بزرگان این حوزه برایمان کشیدند و راه پژوهش و ترجمه را باز کردند، هیچ به حساب نمیآیند؛ اما با توجه به شرایط کلی فردی و اجتماعی من، به نظرم دو کتاب زیربنایی و ماندگار باشند. خودم در دانشکدهی سینما ـ تئاتر و واحد تحلیل فیلم ۱ را براساس یک فصل از کتاب مطالعات سینمایی برای دانشجویانم تدریس میکنم، و واحد تحلیل فیلم ۲ را هم بر اساس کتاب ژانرهای سینمایی، که البته تا قبل از وجود نسخههای ترجمهشدهشان به شکل جزوه و نمایش همزمان فیلمها پیش میرفتیم.
- کتاب دیگری که اخیراً از شما منتشر شده، رمان «سی و نه پله»، اثر جان بوکان است. در مورد این کتاب و نویسندهی آن توضیح دهید.
جان بوکان نویسندهای اسکاتلندی است و خالق شخصیتی به نام ریچارد هنی که یک جور مامور مخفی وطنپرست و ماجراجوی انگلیسی به شمار میآید، یک نجیبزادهی باهوش و تا حدی گوشهگیر. بوکان نخستین جلد از سری پنجگانه ماجراهای ریچارد هنی را در سال ۱۹۱۵ نوشت که امروزه به نوعی جزء آثار کلاسیک ادبیات جاسوسی محسوب میشوند. «سی و نه پله» نخستین جلد آنهاست و ریچارد هنی جوانی را نشان میدهد که کشورش در آستانهی جنگ جهانی اول قرار دارد و او میکوشد با جانفشانیهای فردی از این اتفاق جلوگیری کند. نحوهی نگارش و شرح ماجراجوییهای کتاب قطعا با نمونههای متاخرش متفاوت است. در آن خشونت چندانی به چشم نمیخورد، خون و خونریزی زیادی در کار نیست، و نیروهای رسمی پلیس هم چندان جایی ندارند. ضمنا دلبستگی نویسنده به طبیعت و اتکای قهرمانش به طبیعت پیرامون هم نکته چشمگیری در سیر ماجراهاست. درد نبرد بین خیر و شر هم، بیشتر هوش و موقعیتشناسی و قدرت تطبیق نیروهای متخاصم است که باعث برتری هر یک از آنها بر دیگری میشود، نه قدرت بدنی یا مهارتهای تیراندازی و زور بازو و از این قبیل.
- این رمان کلاسیک که چند اقتباس سینمایی و تلویزیونی از آن انجام شده، شخصیتی معرفی میکند به نام ریچارد هنی که قصد نجات کشورش از ورطهای هولناک دارد. این تِم سالها در سینمای هالیوود استفاده شده و همچنان نیز کاربرد دارد. شما چه ضرورتی برای ترجمهی این کتاب حس کردید؟
اتفاقا این کتاب نمونهی روشنی از همین مبحث ژانر است که در ابتدای مصاحبه گفتیم: ژانر ادبیات جنایی با زیرشاخهی ادبیات جاسوسی و کاراگاهی. وقتی این کتاب نوشته شد سینما در سالهای آغازین خود بود و طبعا سینمای هالیوود به مفهوم امروزی و مورد نظر شما وجود نداشت، یعنی تمام اقتباسهای مستقیم و غیرمستقیم به این مضمون و این شخصیت، ارجاعات بعدی و کتابمحور بودهاند. پس این کتاب و ژانرش ـ شخصیت و عناصر و نشانههای ژانریاش ـ جایگاه مهمی در تاریخ سینما هم به وجود آوردهاند که به زعم منتقدان هم در ادبیات و هم در سینما موفق بوده. من مجموعهی کامل این رمانها را اتفاقی و طی مسافرتی پیدا کردم و حس کردم هنوز آنقدر ظرفیت دارد که به عنوان نمونه الگویی این ژانر مورد توجه قرار گیرد. از طرفی باید صادق باشم که با توجه به مسائل آشنایی که در حیطهی ممیزی کتاب با آنها روبهروییم، وجود یک رمان موفق و مهم و خوشخوان با احتمال کمترین مشکل ممیزی، انتخابیست که هر مترجمی را به شوق میآورد. به هر حال، همانطور که گفتید چندین اقتباس سینمایی و سریال تلویزیونی هم براساس این اثر ساخته شده که یکی از بهترینهایش را هم ـ با بازی رابرت پاول ـ تلویزیون ایران چندین سال پیش پخش میکرد.
- استقبال از این دو کتاب در نمایشگاه بینالمللی و پس از آن چطور بوده است؟
استقبال از کتاب «ژانرهای سینمایی» عالی بود. با این که کتاب به سه روز آخر نمایشگاه رسید اما خبرش خوب پخش شد و نسخههای نمایشگاه هم سریعا تمام شد. در این یک ماه بعد از نمایشگاه هم چاپ اول تقریبا تمام شده و آماده چاپ دوم است. در مورد «سی و نه پله» خبر دقیقی از فروش ندارم اما خبرش آنقدر مهم بوده که نشریه ققنوس در شمارهی تازه خودش ـ تیر ماه ـ یک پرونده ویژه به آن اختصاص داده است و جلسهی نقدی هم برای آن خواهیم داشت.
- هماکنون چه کتابهایی در دست ترجمه و یا انتشار دارید؟
سه کتاب ترجمه زیر چاپ دارم که به نوجوانان مربوط میشوند: اول «زندگینامه گراردوس مرکاتور»، نخستین نقشهکش جهان مدرن و کسی که در قرن پانزدهم میلادی اولین نقشهای جغرافیایی دقیق از کره زمین را رسم کرد. دوم «زندگینامه اسحاق نیوتن»، که براساس تازهترین تفسیرات و یافتهها از زندگی او نوشته شده و نکات جذابی از زندگی شخصی و علمی او را بیان میکند. هر دوی اینها از سوی نشر ققنوس به زودی روانه بازار میشوند. و سوم، یک مجموعه داستان ترجمه در ژانر فانتزی کلاسیک هم با نشر پریان زیر چاپ دارم که از مهمترین کارهای این حوزه به شمار میرود و البته هنوز در حال ترجمهاش هستم. اما فکر نمیکنم به این زودیها ترجمه جدید دیگری انجام بدهم چون بیشتر روی آماده کردن چهارمین مجموعه داستان تالیفیام متمرکز شدهام.
عکس: مریم سعید پور